سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است، پس هریک از شما گمشده اش را در هر جا یافت، آن را برگیرد . [امام صادق علیه السلام]
سرچشمه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سوره انعام آیه 1 :

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِم یَعْدِلُونَ (1)

ستایش براى خداوندى است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد؛ اما کافران براى پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمى‏دهند [با اینکه دلایل توحید و یگانگى او، در آفرینش جهان آشکار است‏]!  «1»  

سوره انفطار آیه 7 :

الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ (7)

همان خدایى که تو را آفرید و سامان داد و منظّم ساخت‏،  «7»

 

واژگان آیات :

 

سوی : برابر و همانند ، بی عیب ، همواریی که کجی نداشته باشد ، راست و درست ، جایی که وسط دو حد باشد ، برابر با انصاف ، داد گستری

خلق : آن را آفرید ، آن چیز را نرم و هموار ساخت ، آفرینش ، طبیعت ، سر شت ، خلقت ، آفریدگان ، هر چیز نرم و صاف

حمد : ستایش ، سپاسگزاری ، ضد نکوهش ، ستوده

ظلمات : چیزی را در غیر محل خود گذاشتن ، کسی که از گرگ چوپانی بخواهد ، زمین را از جای نا مناسب حفر کردن ، بر او ستم کرد ، حق کسی را کم داد ، از راه منحرف شد

نور : روشن کرد ، روشنایی داد ، فللانی را راهنمایی کرد ، کار را روشن و آشکار ساخت ، خدا دل او را روشن و به سوی حق راهنمایی کرد

کفر : کافر شد ، به وحدانیت و شریعت و نبوت بی ایمان شد ، خدا را انکار کرد ، نعمت را انکار کرد ، نمک ناشناسی ، شب آن چیز را پوشاند

رّب : مالک ، سرور ، سیّد ، مصلح ، از نامهای خدا ، صلح آورنده

 

 

در واژه های این دو آیه آنچه که به چشم میخورد تعجب و انگشت گزیدن است ، در مجموع واژه ها چیزی که هست تعریف عدالت  است و یک  ترازو و یک  صاحب  ترازو  و   در     نهایت ( انجام یک عمل ) یعنی ( سوی ) و ( رّب ) و ( خلق ) و هم چنین چهار واژه پر معنا و مرتبط با عدالت که عبارتند از .

 

 

حمد و کفر :

 

اگر این دو واژه را در نظر داشته باشیم و در دو کفه ترازوی عدالت قرار بدهیم تا زمانی که هیچ اتفاقی نیفتاده و عملی انجام نپذیرفته هر کدام از این دو عمل و صفت  کفه های ترازو را بطور مساوی نگهداری می کنند و این حرف به این معناست که جهان خود به خود و با حضور همه واژه های مثبت و منفی در مدار عدالت قرار دارند ، آنچه که باعث بروز بی عدالتی و بر هم خوردن نظام هستی می شود همانا اعمال ما انسانهاست ، که خداوند در بدو خلقت همه این صفات را باالقّوه در وجود ما نهاده و فعلّیت آن بستگی به تربیت ما درحضور  این قرآن دارد . معانی  حمد و کفر نشان دهنده آن است که ظرفیت وجودی ما انباشته از اعمال (( خیر و شر است )) و (( یک انتخاب )) .

خوب به درستی روشن است که همه خلقت بر میزان ترازوی خداوندی و عدل او پایه گذاری شده است ، یعنی هیچگاه نخواهد بود که خورشید تخطی از رفتارش کند و یا ماه با ما قهر کرده و پیدایش نشود ، و زمین برای زندگی ما به دور خود و خورشید نچرخد ، و آفتاب گرم نباشد و آسمان همواره رفیع و دست نیافتنی بنظر نیآید ، و خلقت تمام حیوانات و گیاهان و اشیاء حیرت بر انگیز نباشند ، همه اینها باید در مقابل چه چیزی ارزشمند و بی ارزش نشان داده شوند جز ((( عمل انسان )))؟  اینکه باور کنیم جهان هستی محضر اوست در صورتی که این نوع باور خود عین عدالت است از ما چه موجودیتی خواهد ساخت ؟؟ آیا این چین انسانی از مدار هستی و عدالت عدول خواهد کرد ؟؟.

اگر حمد و کفر را که دوکفه ترازو بسنجیم در کنار دیگر واژگان معانی مختلفی پیداخواهد کرد که گاه معنی ضد خودش را نیز میدهد ، این چین است که که واژگاه در کنار هم سنجیده میشوند . این از چند لحاظ اهمیت دارد

1-    آیا بار واژه عدل خود در اصل منفی است و یا برای نمایش واژگان منفی و نمایش زشتی آنان بکار میرود

2-  عدل در رفتار ها و گفتار ما تجلی می کند و نمود عینی و بیرونی آن فقط با خود عدل قابل تصور نبوده و با اعمال ما متجلی میگردد

3-    حمد و ستایش و سپاسگزاری خداوند فقط با وحدانیت و شریعت و نبوت قابل درک است

 

 

ظلمت و نور :

 

این دو واژه هم مانند حمد و کفر که جلوه های بیرونی و درونی دارند ظلمت و نور را به تعبیر روشنایی تجربه می کنند ، اما در نهایت نوعیت و جنسیت همه این صفات ما به ازاء خارجی در بیرون ذهن ما ندارد بلکه با توّجه به باور و اعتقاد ماست که این مفاهیم معنای عدالت را جان می بخشد .

تربیت هر انسانی با قرآن این مجال را برای هر کسی پیش می آورد تا عدالت را با همه شیرینیش در ذائقه جان خویش احساس نموده و نظام خلقت انسان و عالم را در مسیر کمال عدالت یافته و رفتن در این کانال بر همه حسرتهای انسان و همه آرزوهای دست نیافتنی او جامعه عمل بپوشاند و هستی دور را آنچنان نزدیک مشاهده نماید هم چون وجود خداوند خویش که این حس جز نزدیکی نوع بشر به خداوند نیست ، و این سلوک همه مردان و زنان خدا جوی آشنا ی قرآن است      

 

 



مرزلن ::: یکشنبه 86/4/3::: ساعت 1:1 عصر

بسمه تعالی

عدل و معامله

آیه 282 سوره بقره

یا ایها الذین امنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی
فاکتبوه و لیکتب بینکم کاتب بالعدل و لا یاب کاتب ان
یکتب کما علمه الله فلیکتب و لیملل الذی علیه الحق و
لیتق الله ربه و لا یبخس منه شیئا فان کان الذی علیه
الحق سفیها او ضعیفا او لا یستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه
بالعدل و استشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین
فرجل و امراتان ممن ترضون من الشهداء اًن تکتبوه صغیراً
او کبیراً الی اجلِهِ ذلکم اقسط عند الله و ا قوم
للشهدۀ و ادنی الا ترتابوا الا اًن اکون تجرة
حاضرة تدیرونها بینکم فلیس علیکم جناح الا تکتبوها و
اشهدوا اذا تبایعتم و لا یضار کاتب و لا شهید و ان
تفعلوا فانه فسوق بکم و اتقوا الله یعلمکم الله و الله
بکل شی علیم

ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که داد و ستد می
کنید با یکدیگر آن را بنویسید و باید نویسنده ای از روی
عدالت سند را در میان شما بنویسد و ا ز نوشتن ابا نکند
که خدا به وی نوشتن را آموخته و باید بنویسد و مدیون
امضاءکند حقی را که بر ذ مه اوست و از خدا بترسد و چیزی
بر آن نکاهد یا اضافه ننماید و هر گاه مدیون سفیه یا
ضعیف است و صلاحیت امضاء ندارد پس ولی او بعدل و درستی
امضاء کند و شاهد بگیرد و دو تن از مردان پس اگر دو مرد
نبود یک مرد و دو زن که هر یک از دو طرفین راضی شوند گوه
گیرند اگر فراموش کنند یکی از آنها بر دیگری یاد آوری
نماید و شهود ا متناع نورزند از رفتن بمجلسی که باید در
آن شهادت دهند و در نوشتن سند با تاریخ معین مسامحه
نکنید چه معامله کوچک باشد چه بزرگ و برای خدا محکم تر
است که شکی در معامله پیش نیاید مگر آنکه معامله نقد
باشد و دست به دست میان شما انجام پذیرد در این صورت می
توانید گواهی نگیرید و هر گاه متاع پر بهایی را معامله
می کنید در آن گواه گیرید و به شاهد نباید ضرری رسد اگر
چنین کنید نافرمانی کرده اید و از خدا بترسید و خداوند
بشما تعلیم مصالح امور کند و خدا بر همه چیز آگاه است .

سخن گفتن در باب عدل خود به تنهایی بسیار سخت است و سخت
تر از آن بحث سرمایه گذاری و معامله است زمانی که صحبت
از سرمایه گزاری می شود سوالات زیادی به ذهن خطور می کند
از جمله اینکه حد و میزان سرمایه گزاری تا چه حد است ؟‌
ما تا چه حد می توانیم ثروتهای خود را اندوخته کنیم ؟ و
هزاران سوال دیگر که مجال طرح آنها نیست
در این آیه همچون آیات دیگر خداوند به رعایت عدالت اشاره
می نماید و از ما انسانها می خواهد برای انجام معاملات
خود شاهد بگیریم که اگر زمانی دنیا ما را به خود مشغول
کرد و خواستیم خدای ناکرده حق کسی را بخوریم و یادمان
برود که معامله ای انجام گردیده آن شاهدین محترم به کمک
ما آمده و باز هم ما را ازگرفتاری در آتش جهنم نجات دهند
. خیلی زیباست که خداوند در همه حال می خواهد انسان را
به گونه ای از خطر سقوط نجات دهد و همیشه کسی هست که
پیامبر راه انسان قرار گیرد و حق را به او به او یادآوری
نماید . در ابتدای این آیه خداوند می فرماید هر گاه دینی
بر گردن کسی داشتید شاهد بگیرید
نمی گوید قرض و این خود
مهم است چرا که دین تمام امور را شامل می شود وامکان
دارد ادای آن فرق کند . در ادامه شهادت دو مرد و یا یک
مرد و دو زن مطرح می شود . تعبیر به رجال بالغ بودن را
می رساند
پس می توان گفت منظور مرد به معنای ظاهری نبوده
و اصل بر بلوغ آن است اما اینکه حال چرا اینگونه به این
مسئله اشاره شده است سوالی است که انشالله دوستان محترم
پاسخ می گویند . از دیگر نکات مطرح شده در آیه این است
که اگر ما به یکدیگر اطمینان داشته باشیم می توانیم بدون
نوشتن سند معامله را انجام دهیم در این صورت کسی که به
ما اعتماد کرده باید امانت و بدهی خود را به او بدهیم و
این نکته قابل تامل است که زمانی که بحث اعتماد مطرح می
شود دیگر آن مسئله حکم امانت را پیدا می کند
و طلب
طلبکار به عنوان امانت ذکر می شود که خیانت در آن گناه
بزرگی است . و در ادامه از مردم می خواهد حقیقت را کتمان
نکنند . از نکات جالب این آیه این است که خداوند بیشتر
تاکید بر معامله نقدی دارد چرا که این مسئله باعث می شود
مشکلات کمتری  در جامعه به وجود بیاید و جالتر آنکه
خداوند در طولانی ترین آیه خود به امر معامله و رعالت
عدالت در آن پرداخته و سفارش اکیدی نیز بر آْن داشته است
.
ازدیگر نکات مهمی که می توان در این آیه مشاهده کرد
عدالت در نوشتن است و اینکه خود نویسنده باید عادل باشد
و عدالت او می تواند در پیشگیری موثر باشد و در انتهای
آیه ما انسانها را به تقوا و پرهیزکاری دعوت می نماید و
می فرماید از او فرمانبرداری کنیم  و یاد آوری می کند که
آنچه مورد نیاز ماست خداوند می داند و این نشان می د هد
که او به خیر و شر ما آگاه تر است و مطمئناً ما را به
خود واگذار نمی کند



مرزلن ::: شنبه 86/3/26::: ساعت 2:28 عصر

به نام خدا

عدل وشهادت و گواهی

سوره های 8 مائده و 135 نساء

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿8﴾ مائده

 کسانى که ایمان آورده‏اید براى خدا به داد برخیزید [و] به عدالت‏شهادت دهید و البته نباید دشمنى گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنید عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا دارید که خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است (8)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ﴿135﴾ نساء

اى کسانى که ایمان آورده‏اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعا خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است (135)

ای اهل ایمان ( شهادت در دنیا ) قیام کنید ( به پا خیزید )برای خدا ( یعنی چه ؟) شهادت دهید به قسط ( به عدالت ) و عداوت ودشمنی ( یکی از حجابهای رسیدن به ملکه عدالت ) نباید از عدالت شما جلوگیری کند حتی اگر دشمن باشد ، این عدل به تقوی نزدکتر است ( راه کمال تقوی است و عدالت شاهراه تقوی ) خدا آگاه است .

نکته : راه رسیدن به به خدا خدمت به خلق است اگر چه دشمن شما باشد ،‌ کن عدالت به شکلی است که به دلیل جاری بودن در جهان هستی با حضور خود در هر جا بدیها و عداوتها را کنار می زند وجایگزین آن می شود ، اگر عدالت رعایت شود این دشمنی جای خود را به ملکه عدالت می دهد .

رعایت این حد ،همه دنیا را تبدیل به مدینه فاضله ایی می کند که همه جهانیان منتظر آن هستند ... پرچم دار این مدینه فاضله بدون معجزه قرآن می تواند همه هستی را به سوی کمال ره نمون سازد ؟

 اجر این عمل ( رعایت عدالت برای همه ) آرامش انسان در دنیا است ولی خدای رحمان در آیه بعد پاداش این عمل را اجر عظیم و آمرزش قرار داده  ، عدالت باعث آمرزش خطا می شود . 9مائده

وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ ﴿9﴾ مائده

135 نساء

ای اهل ایمان قیام کنید برای خدا و شهادت دهید اگر به ضرر خود و یا والدین شما یا نزدیکان شما باشد چه غنی باشد چه فقیر ( عدل حق جاریه همه هستی است ) وپیروی از هوای نفس خود ( یکی از حجابهای رسیدن به ملکه عدالت ) شما رابازنگرداند از عدل ( توجه همیشگی در مورد رعایت حق که، هیچ کس از بازگشت به بی عدالتی مصون نیست ) که خدا بر هر چه می کنید دانا است .

شهادت در ذات خود خنثی است بر عکس عدل که در ذات خود ره به سوی کمال دارد .این انسانها هستند که به شهادت ارزش وهویت می دهند .شهادت زمانی دارای هویت می شود که به وسیله انسان عادل ادا شود

ازاین رو شهادت دو سیر را در جهان هستی طی می کند .

1-    شهادت مثبت ( به لسان ما ) که به سوی کمال نظر دارد .عدل وقتی به شهادت می رسد به آن ارزش کمالی می دهد ونماد خوب بودن ان،انجامش به وسیله انسان عادل است ، پس تنها انسان عادل به مقام شاهد می رسد و هر صفتی که برای شهادت کمال گرا در قرآن وجود دارد نمادی است از عدل ... انسان دارای عدل در مقام شهادت زیبنده به صفات زیر است

مسلم – مربی – حافظ کتاب الله – حافظ حدود الله – مجاهد در راه خدا – نمازگزار – متوسل        78حج

وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ وَفِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ

رعایت حد وسطی ( اعتدال ) 144 بقره 

 

بالغ و عاقل    282 بقره

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا فَإن کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لاَ یَسْتَطِیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ من رِّجَالِکُمْ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَکْتُبُوْهُ صَغِیرًا أَو کَبِیرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَایَعْتُمْ وَلاَ یُضَآرَّ کَاتِبٌ وَلاَ شَهِیدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿282﴾

ثابت قدم در فرمان الهی ( نبرد با دشمنان به طور اخص ) 140 آل عمران

إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْکَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ ﴿140﴾

ومبرا از این صفات :

تهمت – دروغ    4 نور

وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿4﴾

نفاق   13 نور 

ترس و واهمه در شهادت به حق  44 مائده

إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ وَکَانُواْ عَلَیْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلاً وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ ﴿44﴾

پیروی از هوای نفس  135 نساء

انجام گناه 107 مائده

فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ یِقُومَانُ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الأَوْلَیَانِ فَیُقْسِمَانِ بِاللّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِن شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَیْنَا إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿107﴾

چنین انسانی به مقام عدل می رسد و به شهادت مفتخر می گردد ( قبلا هم گفتیم عدل خلاصه همه صفات حسنی خلقت است ) 

گناه انسان را از شهادت کمالگرا باز می دارد 107 مائده

 

2-     شهادت منفی : الف  عدم شهادت

                               ب    شهادت بر بدیها

الف :خداوند به صراحت فرموده شهادت حق خود را پنهان نکنید که گناه است ومستوجب جزا  44 مائده

107 مائده

283 بقره

ب:  شهادت بر اعمال بد که اوج قباحت و سرپیچی از فرمان خداوند است ، انسان با علم به عمل ناشایست و غیر صادقانه  خود  شهادت می هد که فاقد شهادت کمالگرا است ،یکی از تفاوتهای دنیا و آخرت که در پست گذشته به آن پرداخته شد نوع این شهادت در این دو جهان است ، در دنیا شهادت می تواند در مسیر مثبت یا منفی ( عدم شهادت یا شهادت دروغ ) گام بردارد ولی در جهان آخرت به دلیل اینکه شهادت در برابر پروردگاری صورت می گیرد که دانای همه اسرار است حتما شهادت بر اساس صداقت است و هیچ کس از صحنه شهادت پروردگار بیرون نمی تواند برود

99 آل عمران

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاء وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿99﴾

144-150  انعام

 

شهادت در دنیا و در آخرت در طول یکدیگر قرار می گیرد ، همان طور که در دنیا گناه انسان را از مقام شهادت دور می کند (107 مائده ) و عدم آن انسان را به مقام شهادت می رساند در آخرت هم همین مراقبت ها سبب می شود انسان به مقام حکمیت  برسد ودر کنار انبیاء و صلحا  گواهان روز جزا باشند ...و این میسر نمی شود مگربا رسیدن      ( به ملکه عدالت )  حدید 19

وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ

69 نساء

وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا ﴿69﴾



مرزلن ::: دوشنبه 86/3/21::: ساعت 11:58 صبح

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ