بسم الله الرحمن الرحیم
سوره نمل آیه 60
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا کَانَ لَکُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ (60)
[آیا بتهایى که معبود شما هستند بهترند] یا کسى که آسمانها و زمین را آفریده؟! و براى شما از آسمان، آبى فرستاد که با آن، باغهایى زیبا و سرورانگیز رویاندیم؛ شما هرگز قدرت نداشتید درختان آن را برویانید! آیا معبود دیگرى با خداست؟! نه، بلکه آنها گروهى هستند که [از روى نادانى، مخلوقات را] همطراز [پروردگارشان] قرار مىدهند! «60»
واژگان آیه
نبت ، انبت : کودک را پرورش داد ، نهال را کاشت ، دانه را کاشت
حدیقه : بوستان دیوار دار
بهجت : او را زیبا و نیکو گردانید ، شادمانی ، خوشحالی ، زیبایی ، خوبی ، تر و تازگی
عدل ، یعدلون : معمولا با واژگان مختلف معانی مختلفی از آن صادر می گردد و در بسیاری موارد معانی واژه مثبت و در ژاره ای نیز منفی می باشد مانند
عدل بربه : به پروردگار شرک آورد
بریهم یعدلون : به پروردگار خود شرک ورزید
عدل به فلان : با دیگری برابر کرد او را
عدل الطریق : از راه بر گشت
عدل : بر او ستم کرد (( عدل علیه فی الدعوی )) در دادخواهی به او ستم کرد
جهان هستی و همه آیات و نشانه های خداوندی بیانگر نوعی عدالت است این نشانه در عین سکوتی که دارد فریاد بلند عدالت گستری در پهنه هستی هستند ، و با زبان دل به نجوا می پردازند ، این پدیده ها که در قرآن سنبلیک از آنان یاد شده است را عمیقا در یاد ما بر وابستگی آنان بر پدید آورنده قادرو مهربان رهنمون می نماید ، و این شاخصه اصلی این عدالت در جهان است که از مجموعه هستی پی به آفریننده ای مهربان ببریم که اگر جز این معنا چیز دیگری نصیب ما می شد آنگاه باید به حضور این پدیده ها شک می کردیم و عدالت را نمی فهمیدیم .
بیان آیه به صورت استفهام و پرسش خود از زیبا ترین نگارشهایی است که در سبکهای ادبی بکار می رود و قرآن در مجموعه خود پر است از این زیبایی هاست یعنی (( آفرینش زیبا نشانه عدالت )) در آفرینش آسمانهایی که بی ستونهایی برای بر پاداشتن آن بکار رفته نشانگر معماری زیبایی است از خداوند که به بهترین شکل ممکنه بر آفرشته آست که هم قدرت و هم عدالت سازنده ای را یاد آورمی شود .
و زمین با همه گستردگیش صحنه شناختی است بزرگ ، با تمام آیات و نشانه هایش به هر کجای این هستی که بنگریم لطافت و طراوت را خواهیم دید و جدید شدن و نو گردیدن و در حالتی باقی نماندن نیز از حکمت های این عدالت است (( خلقتی نو و عدالتی نو )) .
و برای باران و جریان داشتن لازم است به پستهای قبلی نوشته شده در مورد ( آب ) مراجعه شود تا زیباییهای این عدالت که با گردشی از آب و رسیدن به زمینهای سوخته از بی آبی را نشان می دهد ما را به عمق و جان طبیعت رهنمون می گردد ،
طبیعتی که : ( مدار آفرینش آن بر اساس عدالت خداوندی است و هیچ پدیده ای تخطی از امر عدالت نمی کند که فرمان بر اجرای آن از ناحیه خداوند مهربان است ) .
رویش سبزه و وجود باغها و بستانها در کمال خرمی و سر سبزی و رویش این سبزینه در جهان و عجین بودن این رویش با ضمیر سبز انسانی همه و همه بیانگر عدالت در گستره این جهان هست به کجای این جهان پهناور می توان نگریست و نشانه و آیه ای از خداوند ندید و این نشانه را حمل بر میزان و قسط و عدالت در جهان ندید ، به کجای این جسم خاکی بشری می توان نگاه کرد و عدالت را در سر تا سر وجود هر انسانی مشاهده نکرد ؟ ما را چه شده است که این همه آیه و نشانه را ندیده و عدالت را لمس نمی کنیم .
و در پایان آیه معنای دیگری از عدالت در کنار واژه دیگر بدست می آید که عین عدالت را نیز باز از آن می توان دید و با واژه منفی ( روی باز کردانند ) از خداوند توسط مشرکان در خود واژه ( یعدلون ) اینهم از معجزات کلام الهی است .
به نام خدا
رابطه عدل و اختیار در جهان هستی
ایه 95 سوره مائده
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْتُلُواْ الصَّیْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌ وَمَن قَتَلَهُ مِنکُم مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاء مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ هَدْیًا بَالِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِینَ أَو عَدْلُ ذَلِکَ صِیَامًا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللّهُ عَمَّا سَلَف وَمَنْ عَادَ فَیَنتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ
اى کسانى که ایمان آوردهاید در حالى که محرمید شکار را مکشید و هر کس از شما عمدا آن را بکشد باید نظیر آنچه کشته است از چهارپایان کفارهاى بدهد که [نظیر بودن] آن را دو تن عادل از میان شما تصدیق کنند و به صورت قربانى به کعبه برسد یا به کفاره [آن] مستمندان را خوراک بدهد یا معادلش روزه بگیرد تا سزاى زشتکارى خود را بچشد خداوند از آنچه در گذشته واقع شده عفو کرده است و[لى] هر کس تکرار کند خدا از او انتقام مىگیرد و خداوند توانا و صاحبانتقام است
خداوند انسان را مختار آفرید، از این رو است که جزا وکیفر معنا می یابد، اگر نبود اختیار ،پاداش وکیفر بر بی عدالتی استوار بود، واز آنجا که صفت خداوند عدل است و تنها عادل هستی خدا است وجود قیامت اختیارمندی انسان و عدل خداوند را مشخص می کند ،اما سوال اینجا است دامنه اختیار انسان چه مقدار است ؟ آیا انسان مختار مطلق است یا مختار مجبور است ؟ استفاده از اختیار تا چه حد جایز است ؟فرض کنید اختیار را به درجاتی تقسیم بندی کنیم خیلی ، در حد اعتدال ، کم ، انسان در کدام نقطه از این اختیار ایستاده است ؟
خیلی : این دامنه ازاختیار مطلق شیطان آغاز می گرد وبه تناسب سرکشی انسان بر خدا،درجه بندی می شود ، این گفته قابل اثبات است و از هر اصل از اصول دین می توان آن را ثابت کرد ، و به تناسب بحث عدل ما از عدل در اثبات آن می نگاریم ، گفتیم عدل واجد همه صفات حسنه است از این رو در اصل اصول دین جای گرفته ، انسانِ بهره مند از عدل ، همه زندگی فردی و خصوصی خود را بر پایه این صفت بنا می نهد بنابراین این انسان خواه ناخواه به دلیل داشتن یک محک مطمئن همه اعمال خود را با آن می سنجد اینچنین انسانی مختار مطلق نیست زیرا محک موجود در زندگی او خطوط انجام نشدنی برای او ایجاد می کند به طور مثال فرد بهره مند از عدل در حقوق اجتماعی چون معامله ودادن حق یتیم و احقاق حق زن و... باید بر مبنای محک عدل رفتار کند واین عدل اگرچه با معرفت ایجاد شده وانجامش برای فرد لذت بخش است ولی اختیار را نیز محدود می کند .
اختیار در حدل اعتدال از پیامبر آعاز می گردد و پس از سیر ائمه اطهار به میزان پیروی از این بزرگواران به انسان می رسد ، همان طور که گفتیم یکی از معانی عدل اعتدال است ، عدل یعنی اعتدال برقرار ساختن بین همه امورات زندگی از دنیا تا قیامت ،الگوی زیبای این زندگی معصومین هستند که چون بشر زیست انسانی داشتند و چشم بر آسمان دوخته بودند ، اینان حد حریم الهی را رعایت می کنند و از محک عدل که امرالله است تخطی نمی کنند .
اختیار کم : کسانی که بر بندگی غیر خدا سر فرو آوردند و چشم بر اعمال وکردار دیگران دارند و در محدوده اختیار دیگران زندگی می کنند ،کسانی که از حد اعتدال زیستن فرو افتادند ،بنابراین نمی توانند قائمین بر عدل وشاهدان روز جزا باشند .
برپائی میزانها در قیامت و اصل جزا وکیفر نشان دهنده اختیار انسان است همچنان که در ایه 95 سوره مائده خداوند تاکید می کند اعمالی که قبل از این ( ایمان یا نزول این آیه )بخشیده می شود ولی اگر بعد از ایمان دوباره تکرار شد قابل گذشت نیست چون عمل از روی اختیار و اراده صورت گرفته است ، خداوند بارها در ایات متفاوت بیان می کند کسانی که ایمان بیاورند وسپس کافر شوند برایشان عذاب دردناک مهیا است پس معنی این جمله که صدبار اگر توبه شکستی باز آی یعنی چه ؟با توجه بر این اصل که خداوند در قران می فرمایند تنها از گناهانی می گذریم که از روی جهالت انجام گرفته باشد نه از روی علم ؟
5 الاحزاب
آنان را به [نام] پدرانشان بخوانید که این نزد خدا عادلانهتر است و اگر پدرانشان را نمىشناسید پس برادران دینى و موالى شمایند و در آنچه اشتباها مرتکب آن شدهاید بر شما گناهى نیست ولى در آنچه دلهایتان عمد داشته است [مسؤولید] و خداست که همواره آمرزنده مهربان است
نکات قابل بررسی در این
ایه، الف - کفاره در نظر گرفته شده در این خطا است، چرا ازبین همه اعمال حج توجه به عدم شکار در این ایه مورد توجه قرار گرفته ؟
1- در سوره های مختلف از جمله بقره و حج به مناسک حج به طور کامل اشاره شده است وبا در کنار هم قرار دادن ایات حج به همه دستورات این اصل می رسیم که از جمله حکم شکار که در این ایه به ان اشاره شده است .
2- این ایه در سوره مبارکه مائده بیان شده سوره ایی که به نعمت مائده اشاره دارد و خوردن ،این ظرافت فرمان الهی است که در سوره ایی که به نعمت خوردن اشاره می شود به بندگان امر شود که در مناسک حج برای خوردن شکار و صید نکنید، به سخن دیگر خداوند فرمان امتناع از توجه به لذت را در حج در سوره مائده بیان می نماید تا انسانها بدانند ارزش هر نعمت تنها در فرمانبرداری از خداوند است و استفاده از نعمت های دنیوی هدف غائی نیست بلکه وسیله است و به دلیل این وسیله بودن در وادی نهی خدا قرار می گیرد، در اوج لذت استفاده از مائده باید سر بر فرمان خدا بنهی واگر از فرمان الهی سر باز زنی با ترازوی عدل خدا به حسابت خواهند رسید .( در عشق بازی با خدا گاهی چرا و چون کردن خروج از دایره انصاف است )
ب- وقتی خداوند از بازسازی خرابی گناه در این ایه نام می برد جبران به اندازه گناه را اولین راه حل می داند وپس از ان به ترتیب اطعام به فقرا و روزه را بیان می کند ( همه این جبرانها به نوعی به خوردن ربط دارد ) وجالبترین نکته در این ایه میزان اطعام و روزه را مشخص نمی کند ، نامشخص بودن این جبرانها عدم جبران را به یاد ما می آورد و همواره به این نکته متوجه هستیم که به میزان اشتباه کفاره نپرداختیم و این عذاب جهنم گناه است و این اتش گناه تا قیامت ادامه می یابد .وهمه این عذابها متعلق به کسی است که دانسته از حدود الهی تعرض کند ( اختیار ).
به نام خدا
عدل و تعدد زوجین
بر خلاف اعتقاد عده ای خداوند به مقام زن اهمیت فوق العاده ای داده است آنچنانکه می فرمایند من دنیا را به خاطر وجود حضرت محمد (ص) .و دخترش فاطمه خلق کرده ام و در کنار تمام این توجهات سوره ای را نیز به نام زن اختصاص داده است . بحث تعدد زوجین از جمله مباحث انحرافی است که اگر دلی روشن نداشته باشیم نمی توانیم عمق آن را در یابیم و اگر قلبی پاک و آماده پذیرش نداشته باشیم ممکن است به انحراف بیفتیم و همه چیز را به نفع خود تغییر دهیم و گویای آن بیت شعر می شویم که :
هر کسی از ظن خود شد یا رمن از درون من نجست اسرار من
یعنی بسیاری از مردان این آیه را به نفع خود تعبیر می کنند که خداوند در قرآن فرموده ما مردان می توانیم زنهای بسیاری داشته باشیم حال آنکه اصلاً چنین نیست . خداوند خود در جاهای گوناگون به این مطلب اشاره نموده است که چنانچه شخصی مایل به این باشد که دو همسر و یا بیشتر اختیار کند باید که رعایت عدالت را بنماید . در آیه 3 سوره نساء عنوان شده که اگرمردی حتی ترس این عدم رعایت عدالت را داشته باشد نباید زن دیگری اختیار کند .
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِی الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ
و اگر در اجراى عدالت میان دختران یتیم بیمناکید هر چه از زنان [دیگر] که شما را پسند افتاد دو دو سه سه چهار چهار به زنى گیرید پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید به یک [زن آزاد] یا به آنچه [از کنیزان] مالک شدهاید [اکتفا کنید] این [خوددارى] نزدیکتر است تا به ستم گرایید [و بیهوده عیالوار گردید] (3) سوره نساء
نکته : از آیات قران چنین به دست می آید که واژه عدل و مشتقات آن به معانی دیگری نیز آمده اند که به شرح ذیل می باشد
الف ) تساوى و نفى هر گونه تبعیض
ب ) رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذى حق، حق خودش را
ج ) انحراف . خداوند در آیه 135 سوره مبارکه نساء می فرماید :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا
اى کسانى که ایمان آوردهاید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعا خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است (135) سوره نساء
لازم بذکر است که در آیات 1 سوره مبارکه انعام و 60 سوره مبارکه نحل نیز به همین معنا وارد شده است .
فغان که عدل و عدالت اسیر تکبیر است نگو که این همه عصیان ز دست تقدیر است
همان طو رکه مشاهده می کنید خداوند تساوی و ، رساندن حقوق افراد و از همه مهمتر انحراف و هوی نفس را از دیگر معانی عدالت معرفی نموده است . و اطمینان خاطر از رعایت عدالت در مورد همسران را شرط اصلی برای ازدواج با چند زن دانسته است .
نکته دیگر : خداوند در آیه 129 سوره مبارکه نساء می فرماید :
وَلَن تَسْتَطِیعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَیْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُواْ کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا
و شما هرگز نمىتوانید میان زنان عدالت کنید هر چند [بر عدالت] حریص باشید پس به یک طرف یکسره تمایل نورزید تا آن [زن دیگر] را سرگشته [=بلا تکلیف] رها کنید و اگر سازش نمایید و پرهیزگارى کنید یقینا خدا آمرزنده مهربان است (129) سوره نساء
پس می توان چنین گفت که درست است که خداوند اجازه داشتن چندین همسر را به مردان داده است اما شرطی گذاشته که کمتر مردی می تواند به آن برسد و اینچنین است که می فرماید حال که مردان ما توان رعایت عدالت را در بین دو نفر ندارند چه بهتر که به همان یک عدد اکتفا نمایند و البته اگر که ذو العدل هستند آن را برای همان یک نفر اجرا نمایند و در واقع حد شرعی آن را رعایت نمایند و بقیه اش بماند برای عوالم بعدی و.........
با این نوشتار بر این باور رسیدیم که زن ازمقام بالایی برخوردار است اما یک سوال در اذهان باقی است و آن اینکه چرا علی رغم توجه ویژه به زن دیه او نصف مرد است ؟ آیا این بی عدالتی است یا نه این هم همچون بسیاری دیگر از امورات الهی دارای رمز و راز است ؟؟؟؟؟
توکل و شنوایی و دانایی با قوای درونی و بیرونی
توکل و نداشتن باور پوچ در نفاق با داشتن توانایی
عناوین توکل
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :344135
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررس آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
بررسی آیات توکل در قرآن
متن کامل قرآن کریم
متن کامل قرآن کریم
مرکزجهانی اطلاع رسانی ال البیت
دانشنامه موضوعی قرآن
متن کامل قرآن کریم با امکانات جستجو/تلاوت قران با صدای اساتید بر
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه