سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در کتاب نخستین نوشته شده است : ای پسر آدم! رایگان یاد ده؛ همان گونه که رایگان یاد گرفتی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
سرچشمه

به نام خدا

 

 

 معنای واژه کوثر :

 

هر چیز فراوان و متراکم ، شخص بزرگ و پر خیر و بخشنده ، نام نهری در بهشت ، نوشیدنی گوارا

 

 

مقدمتا عرض میکنیم که برای حضور در قیامتی که به اندازه یه چشم بهم زدن خواهد رسید باید شاهدانی را انسان برای این قیامت داشته باشد و خداوند مهربان کوثر وجودی حضرت زهرا ( س) را شاهدی برای قیامت ما در نظر گرفته است که شفاعت امتی را بکند که دوستدار اهل بیت و دشمن سر سخت دین هستند و این نعمت در کوثر پیامبر به ودیعه گذاشته شده است و خوشبخت امتی است که کوثر دارد که شفاعتش را در قیامت و محشر خدا خواهد کرد و رو سفید کسانی هستند که محبت زهرا ( س) پیامبر را دارا می باشند که خود فرمود کسانی که دوستدار زهرای من باشند اهل بهشتند،  این شاهد شفیع روز قیامت است انشالله آیات سوره را در چند بخش و به اختصار بیان میکنیم .

 

 

 

1- گفتیم حکمت هدیه ایی است از جانب خدا به سوی انسانی که ظرف وجودش از بدیها پاک است ، ظرف پاک لایق هدیه الهی  می گردد . رسول خدا (ص ) که صاحب وجودی پاک بود صاحب حکمت پروردگار و کتاب عظیم قرآن گردید ، علاوه بر حکمت و علم پروردگار ، خداوند پاداش خیر وجودی پیامبر(ص) ، هدیه ایی به ایشان عطا کرد که تنها ظرف وجودی پیامبر شایسته آن بود و توانایی پذیریش آن را داشت ، خداوند کوثر را به پیامبر(ص) عطا فرمود .

إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ (1)

2- گفتیم همه گناه ها و شرها از بی علمی نشات می گیرد ، انسانی بی علم هدیه خداوند را درک نخواهد کرد و از رسیدن به وصل خدا و صلاه عاجز خواهد بود ، علم ریسمانی است برای رسیدن به معرفت خدا و خود خدا ، همان گونه که علم وحکمت باعث ازدیاد یقین انسان و بالاخص پیامبر (ص) است ،کوثر نیز ریسمانی است که پیامبر را به خدا بیشتر وصل می کند ( کوثر مرهم همه آلام رسول خدا در همه عمرشان بودند ... هدیه ایی که خدا برای آسایش پیامبر به ایشان عطا فرمود ، در طی همه رسالت پیامبر (ص) همه بدیها یک سو وجود نازنین ودستهای مرهم فاطمه(س) یک سو )

فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ (2)

3- هر علمی که به انسان می رسد چون روشنایی است و پله ایی برای رسیدن به مقامهای بالتر وحسنات بیشتر ، شکری لازم دارد ، هر علمی دوری از گناه ورضی الله را در پی خواهد داشت وانسان عالم ناگزیر از شکر است ... و هدیه کوثر نیز شکری دارد که تنها از وجود نازنین پیامبر(ص) ساخته است ولاغیر ...خداوند دستور صلاه می دهد که خود شکری است اموخته شده از بالاترین آسمانها بر زبان انسان ، وهیچ شکری حد هدیه کوثربر زمین  نیست مگر صلاه انسانی چون پیامبر(ص).

فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ (2)

 

4- گفتیم علم به تنهایی خیری در بر ندارد وچه بسا علم غرور و.... در پی داشته باشد ،(یقین عامل رسیدن به درجه نهایت علم است ) نعمت ها تنها زمانی  باعث رسیدن به کمال می شوند که در صراط مستقیم قرار داشته باشند تنها در این صورت یک نعمت که در صراط مستقیم به حسنه بیانجامد ده حسنه دیگر را در پی خواهد داشت ... که کوثر نعمتی بود که چون به سوی نور ره گشوده بود 12 معصوم را به زمین هدیه داد تا هستی منت دار همه خوبی او باشد ، اینچنی کی کوثر پیامبر در زمین به سوی کثرت ودر عین حال به وحدت خدا می رسد ونعمت یاوه گویان به بلا تبدیل می گردد و نامی از آنان در زمین باقی نخواهد ماند ... چه بسار دارندگان علمی که بر گوش وچشم وقلبشان مهر نهاده شده که سودی از علم نمی برند ...

در یک سو فاطمه (س)  است  و درسوی دیگر همه ابترها از نعمت پروردگار

إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3)

و چه کس شایسته تر از ساقی علم لدونی خدا جز باب علم ؟ که فاطمه (س) کوثر علم است و جزای حسنه پیامبر ( س)  وعلی  ( ع ) در هر دو عالم ساقی این علم ابدی .

 

 

 



مرزلن ::: دوشنبه 86/1/6::: ساعت 10:50 عصر

به نام  خدا

هر خیری به واسطه علم به انسان می رسد و هر شری به واسطه عدم علم ...

حَتَّى‏ إِذَا جَاءُوا قَالَ أَکَذَّبْتُم بِآیَاتِی وَلَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْماً أَمَّاذَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (84)  نمل

توحید اصل اولیه اصول دین مسلمین است ، هر انسانی برای رسیدن به 5 اصل اصلی دین باید از باب توحید بگذرد .

توحید نه ایمان به خدا معنی می دهد ، که یگانگی به خدا منظور است ، خدایی که یکتا است و هیچ مثل ومانندی ندارد ، توحید فراتر از ایمان به وجود خدا است ، یعنی در وجود خدا شک نکنی وهیچ چیز وهیچ کس را نیز چون او ندانی ، 

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2)لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (3)

وَلَمْ یَکُن لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (4)

نقطه مقابل توحید کفر نیست که  پوشاندن اصل وجود خدا است ، نقطه مقابل توحید شرک است که از نظر گناه هیچ مثل ومانندی ندارد،   إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِکَ لِمَن یَشَاءُ وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى‏ إِثْماً عَظِیماً (48) نساء شاید فردی که کافر است وجود قدرتمندی را نفی می کند یعنی به هیچ قدرتی قائل نیست این اعتقاد قابل قبول تر است از اینکه خداوند را در حد موجودی دیگر نزول دهیم ...

شرک یعنی هر چیز ( فرقی نمی کند چه چیز ) را با خدا در هر موردی شریک بدانی که خدا فراتر از این تصور است ...

گاه بتان شریک خدا قرار می گیرند

گاه انسانی را

 وَیُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً (4)

مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلاَ لِآبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً (5) کهف

گاه ماه وستاره

گاه جن و دیو

وَجَعَلُوا لِلّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَبَنَاتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى‏ عَمَّا یَصِفُونَ (100) الانعام

گاه هوای نفس

أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً (43) فرقان

علت شرک ، نشناختن خدا ...نشناختن وجود بی مثال خداوند انسان را به درجه ایی می رساند که  تقاضای دیدن می کند ... انسان را به درجه ایی می رساند  که قدرتی را در کنار قدرت بی حد خدا قرار می دهد .

این عدم نشاختن بی علمی است وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى‏ یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَیَعْلَمُونَ (6) توبه... گفتیم هر علمی این شناخت را نمی دهد ... علمی که یقین ایجاد کند باعث عدم شرک می شود در غیر اینصورت علم تنها می تواند انسان را از کفر به شرک بکشاند ، علمی توحید ایجاد می کند که  از آسمانی ترین نقطه پاکی به پاکترین ضمیر انسان نازل شود  ... در غیر اینصورت  فایده ایی نخواهد داشت .

مشرکان چون متقیان می شنوند ، می بینند ولی بر گوشها وچشمهایشان مهر گناه نهاده شده که چون کوران وکران شوند

وَمِنْهُم مَن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَجَعَلْنَا عَلَى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْراً وَإِن یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لاَ یُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى‏ إِذَا جَاءُوکَ یُجَادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ (25)

عدم علم شرک را به دنبال دارد وکفر را ونفاق را و ... هر گناه دیگری را .

وَمِنْهُم مَن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى‏ إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى‏ قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ (16) محمد ( نفاق )

وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ وَلاَ تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ (41)

وَلاَ تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (42) بقره  ( کفر )

 

گفتیم  گاه هوای نفس شرک می شود یعنی نفس در کنار خدا قرار می گیرد خداوند امر بر عدم گناه کرده ...هوای نفس فرمان بر گناه می دهد ... عالم متقی بر قدرت کامله خدا ایمان دارد و کلام خدا می شنود، وعدم معصیت  توحید را به ارمغان می اورد، و انجام گناه بندگی هوای نفس را و شرک ... ویک انسان در تمام عمر بین شرک وتوحید در نوسان  است و اگر آیات شرک را با این نگاه بخوانیم که هر گناه شرکی است و نتیجه شرک همه وعده های  عذاب حقه خدا ... چقدر باید توبه کار باشیم و مصلح .

وَیَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکَاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ 22

ثُمَّ لَمْ تَکُن فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا وَاللّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشْرِکِینَ23

انظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلَى‏ أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ 24انعام

 



مرزلن ::: پنج شنبه 86/1/2::: ساعت 11:3 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

        آیه 7 سوره آل عمران

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرَ مُتَشَابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبَابِ (7)

اوست خدایی که قرآن را به تو فرستاد که برخی از آن آیات محکم که اصل و مرجع سایر است و برخی متشابه و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تاوبل کردن آن راه دین را شبهه و فتنه گری پدید آرند در صورتی که تاویل آن کسی جز خدا نداند و اهل دانش گویند ، ما به همه آن کتاب گرویدیم که از جانب پروردگار آمده و به این دانش تنها خردمندان آگاهند

 

         واژگان آیه :

محکم : استوار ، ثابت ، پابرجا ، کامل ، درست ، صحیح

متشابه : آیاتی که متضمن چندین معنی است ، اجسام عالی همترکیب

زیغ : شک ، میل کردن ازحق

بغی : چیزی را جست و طلب کرد ، ازحد در گذشت و گردن کشی کرد ، چیرگی یافت و ستم کرد  ، به فساد کوشید و ستکاری کرد

تاویل : بیان کردن مقصود از طریق ظن

ذکر : خدا را با پاکی یاد کردن ، در کاری زیرک و دانا شدن

 

با توجه به ایه 7 سوره آل عمران بطور کلی ایات قرآن از نظر مفهوم درونی و برداست به اقسام مختلفی تقسیم میشوند که این تقسیم بندی به طور ساده عبارتند از ایات محکم ، متشابه ، ناسخ ، منسوخ و...............

با در نظر گرفتن جان و روان هر کسی در برخورداری از علم و مخصوصا علم پاک باید گفت با توجه به ویژگیهای مختلفی که آیات قرآنی دارند می تواند این بر خورداری و برداشت از قرآن در نزد هر کسی متفاوت باشد .

پناه باید به خدا برد ، زمانی که جان انسان شیرینی علم پاک را نچشیده باشد آنگاه هست که باید اقرار کرد که داشتن علم توحید نیز انسان را موحد نمی کند بسیاری از آیات قرآن هم چنانکه خود قرآن نیز می فرماید محکم می باشد و چنانچه بتوانیم ویژگیهای مختلفی از ایات محکم را بر شماریم به یقین با آیات متشابه و سایر آیات دیگر مانند ناسخ و منسوخ آشنا خواهیم شد و این منتهای آرزوی هرکسی است که استفاده از این کتاب را بدون دغدغه های درونی مسیر می سازد .

جان پاک پیامبر عظیم الشان به اندازه همه هستی بزرگ هست که بتواند همه آیات قرآنی را با ویژگیهای خودش بپذیرد اما آیا جان ما هم ظرفیت پذیرش دارد ؟؟ چه میزان باید به پیامبر نزدیک شد تا بتوان از این کتاب استفاده کرد ؟؟ در چنین مواقعی است که ضرورت های دانستن  عدل ، امامت ، نبوت ، معاد و توحید و به طور کلی اصول و فروع دین هویدا می گردد این در حالی است که این علوم میتواند به یکباره نیز به جان (( پاک شده از گناه )) هر کسی سرازیر شود وقتی عمری را به پاکی و پاکدامنی گذراندی می توانی صاحب علم جامع قرآن گردی .

مگر نه اینکه این کتاب با همه عظمت و بزرگیش تزول دفعی نیز داشته است و مگر نه اینکه می شود که به هر انسانی به اندازه ظرفیت و پاکی خودش از این علم بدهند ، در سوره نحل آیه 64  

 

وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدىً وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (64)

چنین می فرماید : نفرستادیم جمله با ( ما ) نافیه شروع شده است یعنی خواهیم فرستاد ( مگر ) که آین هم ادات حصر هست و هم برای وقوع علم است در جان ، تا ای رسول ما روشن کنی برای آنان اختلافشان را چون ایمان ندارند و برای اهل ایمان با همین آیات (( هدایت و رحمت )) باشی .

اگر ایمان به آیات قرآن نداشته باشی ازهر نوع ،چیزی نخواهی فهمید

راستش به خودم بر خورد که چرا نمی فهمم ؟؟ بعد با کمی دقت دیدم حق این است که خداوند خطاب کرده چه جای گلایه از خدایی که همه رحمتش را برای ما فرستاده و با مهربانی مسیر ما را روشن بیان کرده و مشخص نموده آنگاه ما چه کرده ایم در حق خودمان ؟؟؟.

و بعد در سوره نحل ایه 101 می فرماید :

وَإِذَا بَدَّلْنَا آیَةً مَّکَانَ آیَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ (101)

هر گاه ایه ای را از راه مصلحت نسخ کرده و به جای آن آیه دیگری آوردیم ، در صورتی که خدا بهتر می داند تا چه نازل کند گنهکاران میگویند افترا می بندی چنین نیست (( بلکه اکثر اینها نمی فهمند )) .

مسئله مهم در اینجا شناخت ویژگیهای ایات محکم است که عرض شد بیشتر ایات قرآن را شامل می گردد با توجه به این آگاهی هراس از استفاده کردن ازآیات قرآن در بسیاری موارد از انسان دور می گردد .

 

          ویژگیهای مهم در محکمات قرآن

 

1- این آیات با یقین صحبت می کند و واضح است و چند وجهی و مبهم نمیباشد و از نظر لفظی و معنا نمی توانیم شبهه ای داشته باشیم و ذات کلام قابل برداشت صد در صدی است مانند ایات الاحکام ، موعظه های قرآنی و آیات مربوط به اخلاق و آداب

2- اصل اساسی و مهم در این شناخت که بتوان به آن استاد کرد این است که وقتی ایه محکمی تلاوت و یا قرآئت می شود خودمان را به جای شنونده بگذاریم و ببینیم آیا شنونده نیاز به تاویل دیگری دارد یا خیر و بطور کلی ویژگی آن این است که نتوان بر داشتهای چند گانه داشت مانند آیه وجوب روزه و یا کلیه ایات مربوط به اصول دین

3- کلام در ایات محکم به قدری کامل است که هیچ سئوالی را به ذهن نمیرساند و دلالت واضح دارد .

4- کلام از صداقت و درستی بالایی بر خوردار است بطوری که هیچ انحراف برداشتی را ممکن نمی سازد زیرا که گوینده کلام خداوند است .

بر طبق آیه 64 سوره نحل خداوند می فرمایند قرآن برای اهل ایمان هدایت است ، توجه به این نکته ضروری است که در این آیه ، تاکید بر آیات محکم ومتشابه  نشده است، بلکه کل قرآن  برای اهل ایمان هدایت است .نتیجه می گیریم هر چه درون فرد پاکتر و زلالتر باشد به همان نسبت  آیات قرآن  ،دل را محکم می کند، ونه تنها شکی در دل ایجاد نمی کند بلکه هدایت در پرتو کلام محکم خدا در پی خواهد داشت .

برای اهل ایمان و دارندگان علم پاک همه آیات خدا محکم هستند وهیچ شکی در دل ایجاد نمی کند .

5- ایات محکم خود به قضاوت می نشیند و حل اختلاف می کند

6- وقتی آیه محکمی خوانده می شود بی درنگ بر داشت از آیه ممکن می گردد .

7- کلام محکم از استواری زیادی بر خوردار  است بطوری که به ذهن نمی رسد که جای دیگری تغییر و یا به زمان دیگری تعبیر شده باشد .

اصرار بر رو خوانی روان از قرآن بر این است که جان و چشم ما با آیات مختلف آشنا و بر خورداری آنی از مسائل که به دهن می آید ممکن  گردد

اینک به اسامی دیگری از قرآن توجه کنیم : تنزیل ، کتاب ، فرقان ، ذکر

و صفاتی که به قرآن متصف میشود : الحدیث ، احسن ، بشیر ، بلاغ ، بیان ، حکیم ، کبارک ، ذی الذکر ، شفاء ، عزیز ، العظیم ، مبین ، کریم ، المجید ، قیم

با توجه به اسامی و صفات قرآن متوجه میشویم که این کتاب برای هدایت بشر است و باید دست به دست در همه نسلها بشری بگردد تا هدایت و رحمت برای نوع بشر محقق گردد .

ناسخ و منسوخ : با توضیح این نوع ایات شناخت سایر ایات را به عزیزان واگذار می نماییم تا جانمان بیشتر با قرآن آشنا گردد ، نسخ در اصطلاح قرآنی به معنای از بین رفتن است و از نظر تفسیری به ازمیان بر داشتن قانون و حکم سابق که ظاهرا همیشگی بنظر می رسیده مثل به دو سمت نماز گذاشتن اول بیت المقدس و بعد کعبه دیده میشه که این نوع آیات به راحتی قابل تشخیص می باشد و این شاهد مثالی است بر همه گفته هایمان .

نسخ معمولا به سه شکل احتمال اتفاق افتادنش هست

1- آیه ای در قرآن که نه تلاوت شده و نه حکمی ازش موجود هست ( چنین آیه ای وجود ندارد )

2- تلاوت نداشته باشد ولی حکمی از آن باشد ( باز هم این چنین ایه ای نیست )

3- تلاوتش باشد ولی حکمی ازش نباشد که چنین ایاتی یافت میشود در قرآن

بنابراین ناسخ و منسوخ رو میتوان از خود قرآن جست با کمی دقت چون هدف نیز کاربردی است استفاده از خود قرآن است و سعی بر آن داریم که مباحث کلامی را که حوصله خود را می طلبد دوری کنیم و حلاوتهای بودن با قرآن را بیشتر در نظر بگیریم .

به این مطلب از کتاب ( شناخت قرآن ) استاد مطهری توجه کنیم

ایشان در ذیل چند آیه از قرآن در مورد تدبر در این کتاب می فرمایید : این آیات در قرآن تاکید بر تدبر دارد و همه این ایات مجاز بودن تفسیر قرآن را تایید می کنند اما تفسیری که از روی (( میل و هوای نفس )) نباشد بلکه بر اساس  ( توجه توجه) ((  انصاف ، صداقت ، بی غرضی )) باشد ما نمیتوانیم همه جوانب قرآن را تفسیر کنیم فقط به اندازه بضاعتمان  اگر رعایت انصاف ، صداقت و بی غرضی  را در پیش گیریم مسیر میشود .

قرآن مانند طبیعت است که رازهای فراوانی دارد که ما از آن بی خبریم این بی خبری ما را مجاز نمی کند که از طبیعت استفاده نکنیم برای تفسیر قرآن شرط آن بسیار مهم است به آن توجه کنیم  انشالله

 

 



مرزلن ::: یکشنبه 85/12/20::: ساعت 9:20 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ