سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انسان خود رأی به خطا و غلط درافتد . [امام علی علیه السلام]
سرچشمه

                                              

        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 

     آیات مورد بحث : آیات 61  آل عمران ،  36 و 85 و 107  اسراء ، 56 روم ، 4 احقاف ، 25 فتح مورد بحث ماست  که بطور اختصار به چند آیه اشاره نموده و نتیجه خواهیم گرفت .

 

آیه 36 سوره اسراء

وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً ﴿36﴾

و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن زیرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد (36)

آیه 85 سوره اسراء

وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً ﴿85﴾

و در باره روح از تو مى‏پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است

( 85 )

آیه 107 سوره اسراء

قلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا ﴿107﴾

بگو [چه] به آن ایمان بیاورید یا نیاورید بى‏گمان کسانى که پیش از [نزول] آن دانش یافته‏اند چون [این کتاب]  آنان خوانده شود سجده‏کنان به روى درمى‏افتند (107)

 

توضیخاتی در مورد آیه 36 سوره اسراء:

 یافته های بشر باید بر اساس علم آنهم از نوع پاکش باشد نه برپایه علوم نظری واکتسابی که بر پایه نظریات و فرضیات

بنا شده است و شک و گمان بسیار در آن می باشد بنا گذاشته شده باشد  ، پس باید علم را با دلیل محکم پذیرفت

مانند علم معصومین و دلیل اینکه چرا نباید ازغیر علم پیروی کرد این است که خدا شاهدانی چون گوش ، چشم و دل

که ازوسایل بدست آوردن علم هستند را در قیامت باز خواست میکند که آیا آنچه را که بدست آوردید علم بود یا خیر ؟

پس ملاک بدست آوردن علم پاک چشم و گوش و دل است که باید بسیار مراقبت نمود مگر پیروی از گمان که عواقبی

را در بر خواهد داشت که اشاره میکنیم .

این فرا خوانی و مباهله ایست که انجام می پذیرد و آیاتی که کلیت نوع بشر را در بر می گیرد و گروه خاصی را مخاطب 

قرار نمی دهد را می توان به مباهله قرآن ذکر کرد و اما این پیروی عبارتند از :

شایعه ، ازبین رفتن روحیه تحقیق و کنجکاوی ، نا بودی استقلال فکر ، در خطر ماندن آبروی دیگران ،ازبین

 رفتن رفاقتها  ،پایمال شدن حقوق دیگران و در نیتجه روحیه و جو بی اعتمادی است که سر انجام آن

نابودی جامعه است .

 

توضیحاتی در مورد آیه 85 سوره اسراء :

 

اینکه باور کنیم جنس روح از امر خداوند است و خلقتی اسرار آمیز دارد و باید بدانیم که امر خدا همان فعل خداست و

بدون علت تحقق می گیرد زیرا امر خدا ما فوق ماده و ظرف زمان است و روح  انسان نیز اینچنین است از جنس امر ،

از روح انسان خواص بدیعی رخ میدهد و قابل مشاهده زیرا روح انسان گاهی در عالم بالا و با ملائک است گاه همان

حقیقتی است که در ماده دیده شده است و گاهی با مومنین و گاه با انبیاء در تماس بوده و هم چنین گاهی هم در

گیاهان و حیوانات است .

 

توضیحاتی در مورد آیه 107 سوره اسراء:  

  

و اینک قرآن شکستن غرور مخالفان را چه ایمان آورده باشند و یا نیآورده باشند را مسئله قابل توحهی می داند ، چون

این افرادکسانی هستندکه قبل از نزول قرآن به آن باور داشتند که حالا کافر شده اند این نشان می دهد که قرآن حق

است و برای دلهای مستعد مایه خضوع و خشوع و دارندگانش را بهترین عالمان میداند .

 

با توجه به بررسی این چندآیه که ذکر شده به خوبی در می یابیم که خداوند از وسایل قابل لمس که مرتب باآن در گیر

هستیم برای فراخوانی و مباهله در نظر گرفته و همه جهانیان را دعوت کرده تا همگی آنها با توجه به این وسایل پی به

اهمیت موضوع ببرند که این وسایل بطور مشخص عبارتند از

 

1- داستان حضرت عیسی و قبول تولد حضرت بدون داشتن پدر

2- خود علم بعنوان یه پدیده ارزشمند

3- و روخ و داستانهایش و ابهامات آن و اینکه از چه مقوله ای هست

4- خود کتاب قرآن که بنوعی علم مطلق است که از هیچ تر و خشکی فرو گذاری نکرده است

5- باور به قیامت و دیدن آن جهان را در دنیا و کار سازی برای آن جهان که هیچ از جنس هم نیستند

6- باور به خلقت توسط خالق علیم و دانا و در نظر داشتن اینکه خلقت با تدبر از هم جدا شدنی نیستند

7- اشاره به حج این عظیم ترین نمایش قدرت و تجمع مسلمین و انجام مناسک از هر ملیت و اعتقادی

 

یادمان باشد که علم قدرت می آفریند و آنچه که باعث  خواری می گردد استفاده نا مشروع از این قدرت است  

و در پایان بحث علم از خداوند بزرگ در خواست عاجزانه می کنیم که وجود پر ازنقص ما را با موجودیت کامل قرآن بهم

گره  زده و  دست ما را  از علم اکمل قرآن کوتاه  نفرماید انشالله ، آنچه را که  میدانستیم انشالله با صداقت گفتیم  و

 نوشتیم و آنچه را که نمی دانستیم تو بر قلبمان جاری بفرما (( آمین )) .

 

 

 



مرزلن ::: دوشنبه 86/1/20::: ساعت 9:17 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

      آیات 19 سوره آل عمران و 27 سوره نحل

إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیَاً بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الحِسَابِ (19)

در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است و کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم براى آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى که میان آنان وجود داشت و هر کس به آیات خدا کفر ورزد پس [بداند] که خدا زودشمار است (19)

ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُخْزِیهِمْ وَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تُشَاقُّونَ فِیهِمْ قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ وَالسُّوءَ

عَلَى الْکَافِرِینَ (27)

سپس روز قیامت آنان را رسوا مى‏کند و مى‏گوید کجایند آن شریکان من که در باره آنها [با پیامبران]مخالفت مى‏کردید

کسانى که به آنان علم داده شده است مى‏گویند در حقیقت امروز رسوایى و خوارى بر کافران است (27)

     

         واژگان سوره ها

خزی : خوار و ذلیل شد ، در بلا افتاد که بدان خوار شود ، رسوایی ، پشیمانی

شاق : عشق او را به معشوق مشتاق ساخت ، محکم

اوتوالعلم : صاحب علم

کافر : حق او را انکار کرد ، آنکه نعمت خدا را انکار کند

قام : ایستاد ، بر خاست

قسط : دادگری ، عدل ، داد ، ترازو

عزیز : نادره کم یاب ، نیرومند ، قوی ، ارجمند و گرامی

حکیم : صاحب حکمت ، دانا ، دانشمند

 

قرآن به آن جهت که در میان مردم داور و حاکم است و نیز بدان جهت که کلامی استوار و قوی است

 و در آن اختلافی وپریشانی نیست ، کتاب علم است

 

تاکید بر پسندیده بودن آ ئین اسلام نزد خود خداوند و گرفتن مهر تائید دقیقا مانند آیه (( الیوم اکملتم لکم دینکم ))

می باشد که خداوند رحمت ، دین کامل را به ما عطا کرده و بخشیده و بعد بسیار مهم است که بدانیم کسانی که با

دین مخالفت می کنند که خود اهل کتاب هستند یعنی دین قبل از پیامبر را دارا می باشند تاکید در آیه از همین باب 

است که بدانیم چرا بر این دین تاکید شده است و تقریبا ادیان قبل را منسوخ شده می داند و پیروان این ادیان را آگاه 

به انحراف خویش می شمارد و پا فشاری بر دین قبل و اعتقاد داشتن بر آن را از راه (( حسد )) بر دین خدا می داند و 

این نوع اعتقاد بر ادیان قبل را کفر بیان میکند و به کافران هشدار به محاسبه زود هنگام می دهد و در این هشدار اگر 

ما این جان و برزخ و قیامت را در یک امتداد بدانیم باید کفاره این گناه را در این جهان نیز بدهیم و یا اگر اعتقاد داشته 

داشته باشیم که (( زمان )) از نظر ما تقدم و تاخر دارد و برای خدا زمانی نمیشود متصور بود، پس جزای چنین کسانی 

که بعنوان کافر حطاب شده اند و دین و به تعبیری علم را می پوشانند در قیامتی که به زودی بر پا خواهد شد خواهند

دید پس در هر دو صورت آن کسانی که به جزای اعمال خویش می رسند همانا کافرانند چه در این دنیا و چه در آخرت

لازم است آنچه که ما را از دین و علم پاک باز می دارد و در آیه تاکید بر حسد شده است با ویژگیهای خود بشناسم .

در یک تعریف ساده از انسان حسود ( دقت کنیم ) باید گفت ، چقدر باید چشم و دل انسان حسود بسته باشد که در

شرایط عادی کودکانه و یا حتی احمقانه و بی اندیشه عمل نماید انسانی که اشرف مخلوقات است مخالفت آگانه از 

حقیقت دین داشته باشد ، و این کار ممکن است از ما نیز سر بزند .

آیا دقت در امر حسادت لازم نیست ؟؟ و مراقبت از نفس و روان هرکسی برایش امری واجب بشمار نمی رود ؟؟

تعابیر زیبای کتاب قرآن و هم چنین معصومین را در این باره بدانیم که صفتهای حسادت که مانع از رسیدن علم میشود

چه چیزهایی می تواند باشد ، ویژگیهایی که در صدی از آنها نیز در وجود ما اگر باشد محکی خواهد بود برای نرسیدن

به علم و این خود مقوله ای است قابل تامل .

 

        این ویژگیها عبارتند از :

1- نا رضایتی این افراد از نعمت های خداوندی، و برای رسیدن نعمتها به انسانها  مانع تراشی می کند  

2- روح چنین افرادی همیشه در قبضه امیال خویش است مانند زندانی است که از آن بیرون نتوان رفت

3- این حسادت بد ترین نوع بیماری است که صاحبش را تا حد مرگ پیش می برد

4- سر آمد همه ظلتها و بد خواهیها رفتار های زشت بوده و از انسان حسود آدمی بد بخت و قابل ترحم  می سازد 

5- صاحبش را در اقل زمان به مرگ می فرستد و از این بابت عادل است 

6- ثمره حسادت در دنیا باختن و از دست دادن دنیا و آخرت است 

7- بد بختی انسان حسود تا جایی است که از بین رفتن نعمتهای خود را از خودش نعمت می داند 

8- آتشی است که حسود خود در وجودش بر افروخته و در آن خواهد سوخت 

9- انسان حسود جانش بی قرار و اندوهش همیشگی است 

10- از همه کارهای خوب و بد اقسوس خورده و گناهش دو چندان می شود اقزایش گناه توسط حسادت 

11- حسادت ایمان انسان را می خورد و حسنات را یک به یک از بین می برد

 

در پایان سه ویژگی انسان حسود برای شناختن ، کمکی است برای مقابله صحیح با این صفت ،1- پشت

سر  افراد غیبت می کند 2- رو در رو تملق می گوید 3- از گرفتاری دیگران شاد می شود .  

 

 



مرزلن ::: یکشنبه 86/1/12::: ساعت 1:35 عصر

به  نام خدا

 

معنای واژگان :

 

تولی : دوست داشتن ، نهمین اصل از فروع دین ، دوست داشتن انچه خدا دوست دارد ...

تبری : برائت ، دور شدن ، دهمین اصل از فروع دین ، دور بودن و انزجار از آنچه خداوند دوست نمی دارد .

 

مهمترین عاملی که در تولی وتبری نقش دارد وباعث می شود خدا ولی انسان باشد قرآن کریم است

 

 إِنَّ وَلِیِّیَ اللّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ ﴿196﴾

 

(اما) ولی و سرپرست من خدائی است که این کتاب را نازل کرده است و او سرپرست همه صالحان است. 197 الاعراف

 

 ان ولیی: آن کسی که من تحت ولایت اویم و او کارهای مرا به عهده دارد

الله : آن مبدا، خدا است

الذی نزل قران : ولی من خدایی است که قران را نازل کرد ( تنزل داد به حدی که برای انسان قابل فهم باشد )

وهو یتولی الصالحین : ولی رسول که قرآن را فرستاد ولی صالحین است .

 

بهترین راه برای اینکه خدا ولی انسان بشود آن است که انسان صالح بشود ، تا صالح نشود تحت ولایت الله قرا نمی گیرد و خدا هم تولی او را نمی پذیرد ، و راه صلاح هم تنها انس با قران است .

قران خود علم هدایت است ، بنابراین با این علم می توان به ولایت خدا رسید و بی این علم تولی وتبری معنا نخواهد داشت

 

وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿52﴾

 

و در حقیقت ما براى آنان کتابى آوردیم که آن را از روى دانش روشن و شیوایش ساخته‏ایم و براى گروهى که ایمان مى‏آورند هدایت و رحمتى است .52الاعراف

اگر ولی کسی خدا شد برای او چه می کند ؟

 

اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿257﴾

خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‏اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‏برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده‏اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‏برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند    بقره 257

در مورد اصل تولی وتبری توجه به چند نکته ضروری است .

اولا : تولی وتبری خود مقامی است که بعد از سعی وکوشش و طی کردن مراحلی به انسان داده می شود

جذب ودفع ( مخصوص موجوداتی غیر از انسان ) – شهوت وغضب – محبت و عداوت – ارادت وکراهت – تولی وتبری

 

ثانیا : انسان موجودی نیست که تنها با علم واگاهی کار کند بلکه علم و آگاهی زمینه ساز تولی و تبری است .

 

ثالثا : علاقه انگیزه حرکت است  و علم سمت وسوی این  محبت را مشخص می کند .

 

علم تولی وتبری ایجاد می کند ، تولی وتبری یقین عالیتر و یقین افعال صالحه وکمال

افعال صالحه سبب ساز پاکی وجود و بالا رفتن ظرفیت ویقین عمیقتر ویقین تولی وتبری بیشتر و به همان نسبت علم افزونتر و کمال .

رابعا : اگر به طور دقیق به اصول دین نگاه کنیم هر یک از اصلهای اصول دین راهی است برای رسیدن به کمال.اعتقاد به توحید ونبوت و امامت و معاد و عدل  ، یقینی است برای رسیدن به کمال در پس طی مراحل ان، و همه فروع دین وسیله افزایش این یقین وگذشتن از اصول دین و فنای فی الله ، در بین اصول وفروع دین دو اصل تولی وتبری عامل حرکت و انگیزه این حرکت است و این انگیزه بی علم به طور کلی ،وعلم خاص کتاب هدایت ، ابتر می ماند باید بدانیم که تولی و تبری بعنوان دو صفت مطرح بوده که با تمام صفات درونی انسان بر خوردی جدی داشته و این از اهمیت خاصی این دو صفت را بر خوردار می گرداند .

 

 



مرزلن ::: چهارشنبه 86/1/8::: ساعت 11:1 عصر

   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ