سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که گفتن ندانم واگذارد ، به هلاکتجاى خود پاى درآرد . [نهج البلاغه]
سرچشمه

به نام خدا

آب بهشت

آیه 50 سوره الاعراف

 

وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ

 

یکی از نعمت هایی که نماد بهشت است ، وخداوند هرگاه خواسته از زیبا بودن ونیک بودن بهشت تعریفی کند از آن نا م برده آب است ( ... درختانی که از زیر انها نهرهای روان است ...)جایی که آب باشد آبادانی ، طهارت ، حمٍد صبر ، شفا و... است ،پس وقتی خداوند می فرمایند بهشت را درختانی است با نهرهای روان می خواهد به ما بگوید چه مکان اکملی را برای نیکوکاران آماده ساخته است .

اما خداوند در این آیه تاکید ویژه بر آب در بهشت دارد ،چرا جهنمیان بین همه نعمت های بهشت (که فراوان هم هست ) از بهشتیان طلب آب می کنند ؟مگر آب بهشت چیست ؟ونیاز جهنمیان به این آب چیست ؟آب چه ویژگی خاصی دارد که از بین همه نعمت های بهشت انتخاب شده است ؟(این آیه نهایت ارزش وقدر آب را نشان می دهد وسندی است که انتخاب نخست به لطف پروردگار انتخاب اصلح بوده است ).

در رابطه با سوال بالا می توان به دو نکته اشاره کرد :

نکته نخست :آب به واسطه صفت هایی که دارا می باشد به عنوان اکملترین نعمت در بهشت جریان دارد وجهنمان به خاطر این جایگاه آن را طلب می کنند

نکته دوم : از آنجا که آب نشانه کمال است می تواند اشاره جهنمیان به همه کمالات بهشت باشد که از بهشتیان تقاضا می کنند از نعمت های بهشت به آنها هم بدهند ، به عبارت دیگر آب نه به عنوان مخلوقی سیال وشفا ف ولطیف بلکه به عنوان نماد کمال در بهشت معرفی شده است .

نکته بعدی : جهنمان از بهشتیان فیض آب را طلب می کنند

فیض: طغیان آب – فراوانی – بسیاری- کثرت – اضافی – زیادی- اسب تند وتیز – بسیار با انسان – بسیار نیکوئی کننده

به کار بدن این فعل خواست برای طلب آب تاکیدی است دوباره بر فزونی آب ،‌بیشتر از متعارف بودن وجود آب .افیضوا علینا من الما ء : به ما آبی بدهید که فراوان است وکثیر وبسیار ، آبی که اضافه می بخشد بسیار نیکو است بر انسان ..

نادی : ندا کردن- فعل ندا یک فعل بسیار لطیف وآرام  است در اینجا جهنمیان فریاد نمی زنند نمی گویند ...بلکه بهشتیان را ندا می کنند ،‌وقتی تقاضایی از کسی داریم تما م سعی خود را به کار می بریم تا به بهترین شیوه بیان کنیم در اینجا جهنمیان برای نرم کردن دل بهشتیان آنان ار ندا می زنند ...

اما چرا این آب بر کافران جهنمی حرام است ؟

حرام یعنی چیزی که حرمت داده شده است ، دارای حرمت است ، آب به دلیل حرمت ، عزت و احترامی که دارد از ظرف وجود کافران بالاتر است ، هر انسانی برای دریافت دارای ظرف وظرفیتی است که بیش از آن بر او حرام است کافران به دلیل ضعف وکوچکی ظرف وجود شان توانایی استفاده از کمال بهشت را ندارند ، مگر چه کرده اند که طلب نعمت اکمل پروردگار را دارند ؟هر کس باید به قدری بخواهد که انجام داده آیا کافران برای کسب این آب زحمتی کشیده اند ؟قدمی برداشته اند ؟که حالا حقی می طلبند ؟

 

آب = علم (با توجه به ادامه سوره )

 

جهنمیان به بهشتیان می گویند از بی علمی ونادانی در جهنم جهل خود (جهل = جهنم ) گرفتاریم کمی از علم خود (کمال بهشت ) بر ما ارزانی دهید

بهشتیان می گویند ظرف وجود شما تاب علمی را ندارد که ما می دانیم ، تا پایه های ابتدایی علم را نیاموخته باشید از کسب اکمل علم نا توانید ، پس نخواهید آنچه را که نمی فهمید  ، این دانش برای شما سودی ندارد ، دنیا فرصتی بود برای شما تا پله های علم واقعی را درنوردید تا سعی کنید حجابها را کنار زنید وآماده کسب علم پروردگار شوید ولی نخواستید وماندید.

آیه 52 دقیقا از کتاب وعلم صحبت می کند ، بهشتیان از این کتاب وعلم سود بردند وظرف وجودی خود را برای رسیدن به نعمت اکمل بهشت آماده ساختند ولی جهنمیان از این کتاب وعلم استفاده نکردند .

برای علمی که اکنون نیازمند آنیََد همه چیز مهیا بود کتابی که علم اکمل بود در دستانتان بود سود نبردید ، حال منتظر چه چیز هستید ؟کسب چیزی که لایق آن نیستید ؟

ومعترف  می شوند که رسولان این علم را بر ما بیان کرده بودند کاش امروز شفاعت می کردند تا ما بدانیم یا بر دنیا باز گردیم وکسب علم کنیم...َ

 



مرزلن ::: پنج شنبه 84/11/13::: ساعت 12:0 عصر

به نام نامی دوست

( آیه 60 سوره بقره)

و به یاد آر آنگاه را که موسی برای قوم خود آب خواست گفتیم : عصایت را بر آن سنگ بزن . پس دوازده چشمه از آن بگشاد . هر گروهی آبشخور خود را بدانست . از روزی خدا بخورید و بیاشامید و در روی زمین به فساد سرکشی مکنید

.

در این آیه خداوند بلند مرتبه به نکاتی اشاره نموده است که بسیار زیبا و عمیق می باشد . نکات مهم این آیه را می توان به شرح زیر بیان نمود :

1 ) طلب و در خواست آب از جانب حضرت موسی برای قوم خود می تواند نشانه ای دیگر بر عظمت وجود این ماده در خلقت باشد چرا که پیامبری در مقام حضرت موسی (ع) آنگاه که می خواهد قومش را به سوی نور هدایت کند تنها برای آنها آب می طلبد که می توان گفت این آب چیزی جز طلب آگاهی ، طهارت و علم و دانش نمی تواند باشد چرا که اگر انسانی به این خصوصیات دست یابد و آنها را همراه خود نماید می تواند از بسیاری از رزایل اخلاقی دور شده و به مقام نور واقعی برسد که آب خود نور است و راهی برای پیدا کردن مسیر و حال که تو آب می طلبی و به دنبال کسب آگاهی هستی باید با هر آنچه در دست داری وارد شوی حال می تواند این وسیله عصای موسی باشد .

2 ) زمانی که این علم و پاکی در تو ایجاد شد می توانی حتی در دل سخت ترین پدیده های خلقت که سنگ باشد نفوذ کنی و باید بر این نکته تاکید نمود که مراد از بیان سنگ در این آیه سختی راه می باشد که ما به پاکی و طهارت دست نمی یابیم مگر با سختی که رسیدن به نور و پاکی لازمه اش استقامت و صبوری می باشد .

3 ) حال که تو این سختی را کشیدی برای تو نه یک راه بلکه دوازده راه باز می گردد یا به عبارتی دوازده چشمه که این خود دریای عظمت است اولاٍ بیان عدد دوازده خود تاکیدی بر بزرگی راه و زیبایی آن می باشد چرا که همان طور که می دانیم عدد دوازده در خلقت از مقام بسیار بالایی برخوردار می باشد و نشان از وجود دوازده نور عالم می باشد و دوما ذکر نام چشمه نیز خود تاکیدی دیگربر این عظمت می باشد چرا که خداوند بلند مرتبه به زیبائی تمام از این دوازده راه با عنوان چشمه یاد کرده که چشمه خود آغاز راه است و با توسل به آن میتوان به نور حقیقی دست یافت و ما با توسل بر وجود آنها دچار گمراهی و ظلالت نخواهیم شد .

در ادامه باید اضافه کرد که برای رسیدن به این آب که چیزی جز نور و آگاهی و طهارت نمی باشد راههای بسیاری وجود دارد که یکی از آنها این است که انسان برای رسیدن به پاکی و طهارت و حکمت باید راه صبر را در پیش گیرد و تقوای الهی را برگزیند و خداوند به سبب این صبر و استقامت و پایداری تو در این راه مستقیم از آبی فراوان سیرابت می کند ( سوره جن ، آیه 16 ) و درهای برکات را بر روی تو می گشاید .

در توجیه چنین اثری که همانا صبر انسان بر خوداری از گناه می باشد و باید گفت که شکی نیست که ا نسان جدای از جهان طبیعی نیست چنان که جهان گسیخته از انسان نیست و همان طور که می دانیم حوادث جهان در انسان موثر است و انسان و ا عمال او نیز در رخدادهای جهان ا ثر دارد . انسان مهره ای از مهره های عالم طبیعی است که با نیکی و تقوا پیشگی او عالم خوب می شود و با بدی و عصیان او عالم طبیعی نیز دگرگون می شود و در تایید این گفته باید به آیه 41 سوره روم اشاره نمود آنجا که خداوند می فرماید به سبب اعمال مردم فساد در خشکی و دریا آشکار شد تا به جزای بعضی از کارهایشان را بچشاند شاید که باز گردند .

پس بیائیم با توسل به دوازده نور عالم و استعانت از وجود آب عالم وجود به پاکی و طهارت وجودمان بپردازیم و در پس رسیدن به آن دچار غرور و سرکشی نشویم.

 

 



مرزلن ::: سه شنبه 84/11/11::: ساعت 10:32 عصر

 

به نام او که همه چیز در برابر قدرتش سر تسلیم فرود می آورد...

 

آیه 44  سوره مبارکه هود

به زمین دستور داده شد، ای زمین آبت را در کام فرو بر! (و قیل یا ارض ابلعی مائک).

و به آسمان دستور داده شد ای آسمان دست نگهدار (و یا سماء اقلعی)

و آب فرو نشست (و غیض الماء).

و کار پایان یافت (و قضی الامر).

و کشتی بر دامنه کوه جودی پهلو گرفت (و استوت علی الجودی)

در این هنگام گفته شد: دور باد قوم ستمگر! (و قیل بعدا للقوم الظالمین).

 

پاکسازی روی زمین با طوفان و آب دریاها ...

درست است که خداوند، رحیم و مهربان است ، ولی نباید فراموش کرد که او در عین حال، حکیم نیز می‏باشد، به مقتضای حکمتش هر گاه قوم و ملتی فاسد شوند و دعوت ناصحان و مربیان الهی در آنها اثر نکند، حق حیات برای آنها نیست سرانجام از طریق انقلابهای اجتماعی و یا انقلابهای طبیعی، سازمان زندگی آنها در هم کوبیده و نابود می‏شود.

این نه منحصر به قوم نوح بوده است و نه به زمان و وقت معینی، یک سنت الهی است در همه اعصار و قرون و همه اقوام و ملتها و حتی در عصر و زمان ما! و چه بسا جنگهای جهانی اول و دوم اشکالی از این پاکسازی باشد.

درست است که یک قوم و ملت فاسد باید نابود شوند و وسیله نابودی آنها هر چه باشد تفاوت نمی‏کند، ولی دقت در آیات قرآن نشان می‏دهد که بالاخره تناسبی میان نحوه مجازاتها و گناهان اقوام بوده و هست.

فرعون تکیه گاه قدرتش را رود عظیم نیل و آبهای پر برکت آن قرار داده بود و جالب اینکه نابودی او هم بوسیله همان شد! نمرود متکی به لشکر عظیمش بود و چنانکه می‏دانیم لشکر کوچکی از حشرات او و یارانش را شکست داد! قوم نوح جمعیت کشاورز و دامدار بودند و چنین جمعیتی همه چیز خود را از دانه‏های حیاتبخش باران می‏داند، اما سرانجام همین باران آنها را از بین برد.

و از اینجا به خوبی روشن می‏شود که چقدر برنامه‏های الهی حساب شده است و اگر می‏بینیم انسانهای طغیانگر عصر ما در جنگهای جهانی اول و دوم بوسیله مدرن‏ترین سلاحهایشان درهم کوبیده شدند، نباید مایه تعجب ما باشد چرا که همین صنایع پیشرفته بود که تکیه گاه آنها در استعمار و استثمار خلقهای مستضعف جهان محسوب می‏شد!

رهائی از هیچ طوفانی بدون کشتی نجات ممکن نیست لزومی ندارد که این کشتی حتما از چوب و آهن باشد، بلکه چه بسا این کشتی نجات یک مکتب کار ساز حیاتبخش مثبت است، که در برابر امواج طوفانهای افکار انحرافی مقاومت می‏کند و پیروانش را به ساحل نجات می‏رساند.

روی همین جهت در روایاتی که از پیامبر اکرم (ص) در کتب شیعه و اهل تسنن آمده است خاندان او یعنی امامان اهلبیت و حاملان مکتب اسلام به عنوان کشتی نجات معرفی شده‏اند. حنش بن مغیره می‏گوید: من به همراه ابوذر کنار خانه کعبه آمدم او دست در حلقه در خانه کرد و صدا زد منم ابوذر غفاری، هر کس مرا نمی‏شناسد بشناسد. من یار پیامبرم، با گوش خود شنیدم که می‏فرمود:

 "مثل اهلبیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجی مثل اهلبیت من مثل کشتی نوح است که هر کس به آن پناه برد نجات می‏یابد در بعضی دیگر از طرق حدیث جمله فمن تخلف عنها غرق:: و هر کس از آن تخلف کند غرق می‏شود - یا - من تخلف عنها هلک: هر کس از آن تخلف کند هلاک می‏شود اضافه شده است. "

این حدیث پیامبر (ص‏) با صراحت بیان می کند که به هنگامی که طوفانهای فکری و عقیدتی و اجتماعی در جامعه اسلامی رخ می‏دهد تنها راه نجات، پناه بردن به این مکتب است، و ما این مساله را بخوبی در انقلاب شکوهمند ملت ایران آزمودیم که پیروان مکتبهای غیر اسلامی در برابر طاغوت، شکست خوردند جز آن گروهی که به مکتب اسلام و اهلبیت و برنامه‏های انقلابی آنها پناه بردند.

  در حدیث معروف دیگری اشاره بر این شده که :

                                                 "ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجات"

 

 

در ادامه داستان حضرت نوح (ع) ، پس از دعوت قوم و انکار آنها و وعده عذاب الهی و هشدار پیامبر و انکار قوم ، و شروع عذاب با نشانه  جوشیدن آب از تنور،(حتی اذا جاء امرنا و فار التنور)  ،سوار شدن مومنین به کشتی ، سرانجام امواج خروشان آب همه جا را فرا گرفت، آب بالا و بالاتر آمد، گنهکاران بی‏خبر به گمان اینکه یک طوفان عادی است به نقاط مرتفع و بر آمدگیها و کوههای زمین پناه بردند، اما آب از آن هم گذشت و همه جا در زیر آب پنهان شد، اجسام بی‏جان طغیانگران، و باقیمانده خانه‏ها و وسائل زندگانیشان در لابلای کفها روی آب به چشم می‏خورد! نوح زمام کشتی را به دست خدا سپرده، امواج کشتی را به هر سو می‏برد در روایات آمده است که شش ماه تمام (از آغاز ماه رجب تا پایان ماه ذی الحجة و به روایتی از دهم ماه رجب تا روز عاشورا) این کشتی سرگردان بود و نقاط مختلفی و حتی طبق پاره‏ای از روایات سر زمین مکه و اطراف خانه کعبه را سیر کرد.

سرانجام فرمان پایان مجازات و بازگشت زمین به حالت عادی صادر شد.

آیه فوق چگونگی این فرمان و جزئیات و نتیجه آن را در عبارات بسیار کوتاه و مختصر و در عین حال فوق العاده رسا و زیبا در ضمن شش جمله بیان می‏کند:

به زمین دستور داده شد، ای زمین آبت را در کام فرو بر! (و قیل یا ارض ابلعی مائک).

و به آسمان دستور داده شد ای آسمان دست نگهدار (و یا سماء اقلعی)

و آب فرو نشست (و غیض الماء).

و کار پایان یافت (و قضی الامر).

و کشتی بر دامنه کوه جودی پهلو گرفت (و استوت علی الجودی)

در این هنگام گفته شد: دور باد قوم ستمگر! (و قیل بعدا للقوم الظالمین).

تعبیرات آیه فوق بقدری رسا و دلنشین است و در عین کوتاهی گویا و زنده، و با تمام زیبائی آنقدر تکان دهنده و کوبنده است که به گفته جمعی از دانشمندان عرب این آیه فصیحترین و بلیغترین آیات قرآن محسوب می‏شود، هر چند همه آیات قرآن در سر حد اعجاز از فصاحت و بلاغت است.

 

شاهد گویای این سخن همان است که در روایات و تواریخ اسلامی می‏خوانیم که گروهی از کفار قریش، به مبارزه با قرآن برخاستند و تصمیم گرفتند آیاتی همچون آیات قرآن ابداع کنند، علاقمندانشان برای مدت چهل روز بهترین غذاها و مشروبات مورد علاقه آنان بر ایشان تدارک دیدند، مغز گندم خالص، گوشت گوسفند و شراب کهنه! تا با خیال راحت به ترکیب جمله‏هائی همانند قرآن بپردازند!

اما هنگامی که به آیه فوق رسیدند، چنان آنها را تکان داد که بعضی به بعض دیگر نگاه کردند و گفتند این سخنی است که هیچ کلامی شبیه آن نیست، و اصولا شباهت به کلام مخلوقین ندارد، این را گفتند و از تصمیم خود منصرف شدند و مایوسانه پراکنده گشتند.

این است آیات محکم قرآن که با کلامی روشن،که مجازات منکران را گوشزد میکند ، باشد که پند بگیریم...

 

 در پناه الطاف حضرت دوست همیشه با قرآن مانوس باشیم ...انشاء الله

 



مرزلن ::: دوشنبه 84/11/10::: ساعت 11:59 صبح

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ