قُلْ اَمَرَ رَبّی بِالْقِسْطِ وَ اَقیمُوا وُجوُ هَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْ عُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الّدینَ کَما بَدَاَکُمْ تَعودُونَ
( آیه 29 اعراف )
بگو : پروردگارم به عدالت فرمان داده و اینکه در هر مسجدی روی دل خود را به سوی او کنید و در حالی
که دین خود را برای او خالص گردانده اید وی را بخوانید ، همانگونه که شما را پدید آورد بسوی او بر
میگردید
نکات مهم آیه : عدالت در عبادت ، توحید ، نیّت و عمل خالص ( اخلاص ) ، معاد
این آیه کوتاه 2 اصل از اصول دین و اصل عدل از اصول مذهب را به زیبایی در خود جای داده واین عظمت
قرآن است که چشم دل را خیره و مجذوب میکند .
آیا زمانیکه هوش و حواس و تمام توجّه خودمان را به خداوند مهرورز معطوف کنیم و ازهر چه غیر اوست
روی برگردانیم به عدالت که ازاصول مذهب ماست وموهبتی از جانب خدا ست جامه عمل نپوشانده ایم ؟؟؟
« البته در بُعد عبادی »
( توحید شرط عمل به عدالت در عبادت )
هنگام دعا باید روی دل را در هر شرایطی ، هر مکانی ، هر جایگاهی و با هر مقام وشخصیتی فقط به سوی
خداوند بی همتا بعنوان یگانه ترین یگانه و تنها یاور و یاری دهنده و بهترین همراه و مونس و مقتدر ترین
قدرتی که حتّی درک قدرتش نیز از حد تصوّر ما خارج است کنیم
ناامیدی از رحمت خداوند مثل اینست که حکم مرگ خودمان وآمالمان و به خصوص ایمانمان را در عین حال
که زنده هستیم صادر کنیم بنده مؤمن و مخلص خداوند هیچ گاه از رحمت خداوند ناامید نمیشود پس با امید به
رحمت و قدرت و کرامت و بخشندگی خداوند به درگاهش دست به دعا بشویم
نیّت بسیار جایگاه خاص و مهمّی در اعمال ما دارد بقول استادی مکتب اخلاقی ما نیّت گراست و نیّت ما برای
درخواست از خداوند باید خالص و بدوراز نیّات شخصی ( مثلاً برای زیاده خواهی ها ، خودخواهی ها و تلافی
کردن ها و ...) و غیر خداپسندانه باشد
قصد ونیّتی که نیک وخیر باشد وبه آن برای جلب رضای خداوند جامه عمل پوشانده شود بعنوان یک عمل صالح
برای شخص تلقی میشود و مقام این شخص نزد خداوند بسیار والاست
هنگام دعا وجودمان را با ستایش و حمد و ثنای پروردگار عطراگین کنیم امّا نه برای دریافت پاداش بلکه برای
تقرّب به خداوند
بندگان مخلص برای مصالح شخصی خودشان یا رفع گرفتاری های روزمره و مشکلا تشان دعا نمیکنند بلکه با
دعا به درگاهش میخواهند تا مسئولیت هایشان را بیشتر کند تا بیشتر و بیشتر به او روی بیاورند و سرگرم ثروت
و خوشگذرانی و... نشوند و با صبر و تحمّل سختیها با عشق به خداوند زندگی کنند
با تواضع و خضوع و خشوع به درگاهش متوسّل و دست به دعا بشویم واو را بخوانیم تا ما را در جرگه بندگان
صالحش قرار دهد
ذکر و یاد خداوند را هر لحظه بر لبانمان جاری سازیم تا قلبمان و ذرات و جودمان با عشق به خداوند و رحمت
بیکرانش همیشه به دنبال رسیدن به خوبیها باشد و به دریای بیکران خوبیها متّصل شود
هنگام دعا فراموش نکنیم که خداوند نیازی به عبادات و ادعیه ما ندارد بلکه این هم از لطف و مهربانی خداوند
سرچشمه میگیرد که میخواهد بندگانش با اعمال صالح و با اخلاص به درگاهش بروند
در همه حال باید به درگاهش شکرگزار باشیم حتّی اگر بنا به مصلحت خداوند دعا یا آرزویی اجابت نشد مطمئن
باشیم که خیری و حکمتی در آن هست که شاید روزی عقل و فهم ناقص ما آن را درک کند ، شاید هم عمل
زشت و قبیحی مرتکب شدیم و اینگونه مجازات آن عمل زشت را میچشیم
لحظه ای ازمرگ غافل نباشیم زیراغفلت ما مایه نابودی ماست، یاد مرگ ما را برآن میدارد که برای آخرتمان
و سربلندی نزد خداوند از ناپاکی دوری کنیم .
بنده مخلص آرزویش ودعایش مرگ و رسیدن و لقاء به خداست
آیات 22 یونس و 65 مؤمن :
در آیه 22 سوره یونس خداوند توحید فطری را به ما گوشزد میکند ( این مسئله خیلی فکرم رو به خودش
مشغول کرده بود واقعاً بعضی از ما خودمون با دستهای خودمون چشم دلمون رو کور میکنیم و خودمون رو
به جهالت و نادانی و بی خبری میزنیم ، ما در بدترین شرایط و در تنهاترین تنهایی هامون و در تاریک ترین
نقاط ولحظات زندگیمون حتّی اگر خدایی ناکرده به خداوند اعتقاد هم نداشته باشیم در وجودمون به این فکر و
اطمینان میرسیم که یه کسی هست که کمکمون کنه یه کسی هست که قدرتشو داره یه کسی هست که
صدامونو میشنوه حتّی اگه کلمه ای هم به زبون نیاریم یه کسی هست که تمام وجودمون رو پر میکنه )
ما باید همیشه و در همه حال خداوند رو خالصانه صدا کنیم نه اینکه برای رسیدن به خواسته هامون دست
به دامن هر کسی جز خداوند بشیم .
انسان ها با غفلت و بی توجّهی نسبت به خداوند خودشون رواز رحمت خداوند محروم میکنند وهیچ جایگاهی
نزد باری تعالی ندارند دعاهاشون هم مستجاب نمیشه ونمیتونن امیدی به آخرت و رحمت خداوند داشته باشند.
دعا خود مانند عبادت است
به نام خدا
اخلاص بازدارنده از فحشاء
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ
و در حقیقت [آن زن] آهنگ وى کرد و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او مىکرد چنین [کردیم] تا بدى و زشتکارى را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود
فحشاء:سخن و کار بسیار زشت ... فقر
در خلقت انسان و در ذات او نیازهائی است که باید جایگاه ارضاء داشته باشد از جمله نیاز به خوردن ،اشامیدن ، میل جنسی و... بی شک این نیازها در همه انسانها وجود دارد اما سوال مهم و اساسی در این است که چرا عده ائی از انسانها قادر به کنترل خویشتن هستند و عده ائی نه ؟
یک پیام تربیتی : مگر نه این است که ادعا می کنیم ( و ثابت می کنیم ) قرآن کتابی است که هیچ چیز در آن فرو گذارده نشده ؟حال در جامعه امروز که همه پدر و مادرها نگران سوء و فحشاء فرزندان خود هستند چه باید کرد ؟ چگونه است که خداوند انسانی با همه نیازهای انسانی را از سوء و فحشاء حفظ می کند ؟کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ، بی هیچ شکی اشاره مستقیم قران در این ایه به این مهم است که ما او را نگاه داشتیم ، چه کنیم تا خداوند در هنگام عمل زشت یا گفتار زشت نگهدار ما باشد ؟
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ : رسیدن به این دو مقام ،خداوند در این آیه نمی فرمایند یوسف رسول مخلصی بود بلکه می فرمایند یوسف بنده مخلصی بود ، شرط رسیدن به این مرحله ، اخلاص داشتن و بنده بودن است
این شرط راه را بر تمام بهانه ها می بندد که مثلا یوسف پیامبر بود و ... یوسف هنگامی که به این مقام رسید به عرش بندگی نائل شده بود ، بنده خدا بودن تنها راه رستن از فحشاء و منکر است و زیباترین ترکیب بندی کلمات را می توان در این آیه یافت (( بنده مخلص )) گفتیم اخلاص یعنی تهی شدن از هر چه غیر خدا است ویقین داشتن بر اینکه تنها اوست و لاغیر واین یعنی بنده و عبد بودن واینها همه یعنی اینکه وقتی به مقام بندگی رسیدی به اخلاص می رسی و هنگامی که جان از هر چه غیر اوست تهی ساختی بنده او می شوی که از ارضاء نیاز برای او می گذری .
لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ ...بنده مخلص به دیدن برهان پروردگار نائل می شود حضرت یوسف (ع) چه چیز دیده بود که باعث نگهبانی از او شد ؟ یقینی که در دل یوسف بود شهودی است که علی ( ع) را به درجه ائی می رساند که می فرماید خدای نادیده را ستایش نمی کنم ... این برهان در هر عبد مخلصی نمادی دارد ابراهیم ر اوارد آتش می کند و حسین (ع) را به صحرای کربلا می کشاند ...
امام صادق (ع ) در تفسیر این شهود می فرمایند چیزی که حضرت یوسف دیدند و باعث شدند بر نفس خویش لگام بزنند علم وحکمتی است که داشتند نتیجه : برای حفاظت از عمل سوء ناگزیر از تلاش در راه علم وحکمت هستیم
نتیجه : 1- برای جلوگیری از فحشاء در جامعه نیاز به راه کار عملی داریم نه بیان مدینه فاضله غیر قابل وصول بررسی سیر زندگی حضرت یوسف (ع)عملی ترین راه را برای جلوگیری از فحشاء در جامعه به ما می آموزد (( یوسف (ع) بدون سرپرست رشد کرد ... طعم بردگی وکار را هم چشید ولی همه اینها او را به سوی فحشاء نکشاند ... بهانه ائی که بسیاری از جامعه شناسان وروانشناسان برای آلوده شدن به ان اشاره می کنند ) یکی از مهمترین راه های حفظ انسان در طول زندگی مراحل قبل از تولد انسان است مثل وضو برای نماز اگرچه وضو تنها مقدمه ائی است برای ورود به نماز ولی تا زمانی که وضو صحیح نباشد نماز قبول نمی شود ، توجه پدر و مادر به سیر امادگی برای داشتن یک فرزند ،از زمانی بسیار قبل تر از تولد آغا می شود اگرچه شاید با همه توجه به وضو باز در بین نماز عملی سبب باطل شدن نماز شود ولی وضو ی طهارت ،اصل شروع نماز است .
2-پاداش اخلاص وبندگی رسیدن به مقامی است که خداوند خود انسان را از فحشاء و سوء نگه می دارد
بندگی خدا یعنی اینکه عابدانه و از روی تسلیم تنها گوش به فرمان او باشیم ، گاهی فرامینی از سوی خدا رسیده که عقل مجال پی بردن به ان را ندارد ، خداوند دوست دارد گاهی تعبدی فرمان او را بپذیریم، هزار ویک دلیل عقلی جامعه شناختی و... برای زیر سوال بردن یک امر الهی یعنی سر از فرمان او باز زدن ، عبد بودن یعنی بی هیچ بهانه عقلی ... هر چه او گفت با کمال رضایت بگوئیم چشم ....
3- اخلاص نه تنها انسان را به مقام مخلصین می رساند بلکه در پایداری در این مقام کمک می کند
4-ورسیدن به مقام مخلصین انسان را به صورت نماد عملی و میزان نیکی در جامعه مطرح می سازد (عزتی که خداوند به حضرت یوسف (ع)بخشید
5-هر فحشاء و منکری ظلمی است به خود که خداوند به واسطه این ظلم انسان را به عذابی بشارت می دهد که غیر قابل تحمل است ( خداوند او را هدایت نخواهد کرد)23 یوسف
بسم الله الرحمن الرحیم
آیات 139 بقره و 51 مریم و هم چنین 37 ؛ 71 ؛ 72 ؛ 128 ؛ صافات
قُلْ أَتُحَآجُّونَنَا فِی اللّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ (139)
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصاً وَکَانَ رَسُولاً نَّبِیّاً (51)
بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ (37)
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ (71) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ (72)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (128)
هر آنچه که بر خلوص ذاتی خویش رسیده باشد (( زیبا ترین و با ارزش ترین )) در جهان هستی خواهد بود
· در آیه 139 سوره بقره:
خ خداوند اثبات وجود خود که به توحید ختم می شود را توسط نبی و پیامبر خویش ابلاغ می کند یعنی وجود پیامبر که خود اصلی از اصول دین است برای اثبات توحید مدعی است و در پایان آیه چنین بیان میدارد که ما هستیم وقتی که خدا را به یکتایی شناخته و او را از روی اخلاص پرستش می کینم ، این به یکنایی شناختن فقط از طریق رسل خود خداوند میسر است زیرا که پیامبر خالص ترین وجود می باشد ، و با تمسک بر نبوت نبی با اخلاص از زمین نباشد شناخت خداوند یکتا به اندازه کافی میسر نمی شود و کفایت شناخت خدا در کفایت شناخت نبوت است .
و اما در آیه 51 سوره مریم :
از جریان خود نبوت استفاده کرده و اثبات نبوت را با خود نبوت بیان کرده است ، در این آیه متذکر آن می شود که یاد کن در کتاب خویش که بسیار بنده با اخلاص و رسولی بزرگ بود ، این بزرگی برای رسول خود یعنی حضرت موسی از کدام تاحیه سر چشمه گرفته بود ؟ بنظر می رسد از شناخت حضرت موسی از عوامل ظلم و ستم در جامعه بوده باشد زیرا که خود او در دستگاه ظلم فرعونیان بزرگ شده و خداوند او را برای شناختن کامل ظلم در دستگاه فرعون رشد می کند ، اما در دامن مادر خویش این تقدیر رقم می خوره برای پیامبر و رسول و نبی خداوندی است که تو را در این آیه به رسول بزرگ نامبرده است و او برای رسول و نبی شدن راهی جز مخلص شدن در برابر خدا در پیش رو ندارد ، زیرا که خداوند او را برای خویش خالص کرده است و غیر از خدا کسی در او نصیبی ندارد ، نه در خود او و نه در عمل او غیر از خدا هیچکس نیست چنین انسانی است که مخلص است و می تواند در دستگاه جبار فرعون حتی بزرگ شود ، و کسی که به چنین مقامی رسیده باشد از خطر انحراف و آلودگی مصون خواهد بود و او هم خدا را در قالب صدا و خواب درک می کرده که (( نبی )) بوده و هم با فرشته همکلام می شده زیرا که (( رسول )) خداوند بوده است .
و اما آیات سوره صافات :
در بحث اثبات اخلاص در فرستادگان خدا از کلام صدق خداوند برای اثبات نبوت استفاده کرده را میتوانیم چنین بر داشتی را داشته باشیم که وقتی پیامبر را شاعر و مجنون ( به این و واژه دقیق نگاه کنیم ) صرف نظر از نگاه احمقانه مردم نسبت به پیامبر این جماعت نبوت را از کلام خودشان که به پیامبر اطلاق می کردند اثبات می کنند اما خودشان نمیدانند که با کلام صدق و قرآن و اخلاص پیامبر چنین امری را انجام می دهند وقتی پیامبر را شاعر خطاب می کنند مبنی بر این است که این کتاب بسیار موزون و دارای سخنان نافذ می باشد این اعتراف ضمنی تایید رسول قبلی است و امر تازه ای نمی باشد بلکه تایید رسالت هزاران نبی بوده که ماموریت هدایت مردم را داشته اند .
و اگر پیامبر را مجنون خطاب می کردند نیز تلویحا به استقامت پیامبر در همرنگ نشدن با جماعت مردم است .
زیبا ترین عنصر خالص دنیا که دلربا ترین آنها نیز هست ( کربن ) است که ( سنگ جواهری ) گرانبهاست بنانم الماس لذا هر چه وجود از نا پاکی ، نادرستی و نا صافی به دور باشد همانا سره تر و خالص تر خواهد شد هم چون عناصر جهان هستی و زیبا ترین لحظه های ( وصل ) خمیدن و دو تا شدن قادری است که خالصترین موجود هستی است .
نتیجه منطقی این نوشتار چنین است که برای رسیدن و اثبات نبوت و توحید و در نهایت کلام صدق خداوند مسیری تدارک دیده شده از طرف خداوند که به این شرح است
اثبات توحید توسط خود خداوند از نبوت نبی با امکان وسیله اخلاص
اثبات نبوت نبی وامام توسط خودشان با امکان و وسیله اخلاص
اثبات اخلاص توسط کلام صدق خداوند از زبان نبی و امام
توکل و شنوایی و دانایی با قوای درونی و بیرونی
توکل و نداشتن باور پوچ در نفاق با داشتن توانایی
عناوین توکل
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 7
کل بازدید :343839
بررسی آیات صبر در قرآن
بررسی آیات علم در قرآن
بررسی آیات عدل در قرآن
بررس آیات اخلاص در قرآن
بررسی آیات قسم در قرآن
بررسی آیات توکل در قرآن
متن کامل قرآن کریم
متن کامل قرآن کریم
مرکزجهانی اطلاع رسانی ال البیت
دانشنامه موضوعی قرآن
متن کامل قرآن کریم با امکانات جستجو/تلاوت قران با صدای اساتید بر
دسترسی به قرآن
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
قرآن با دو ترجمه