هرگاه خداوند، بنده ای را گرامی بدارد، او را به دوستیِ خود مشغول می سازد . [.امام علی علیه السلام]
سرچشمه

به نام خدا

مخلصین در قرآن ( امید و اخلاص )

اشاره مستقیم خداوند در قرآن به انسان مخلص شامل 5 نفرمی باشد ( که همگی پیامبر هستند )

حضرت یوسف (ع) سوره یوسف آیه 24 : وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ 

  – حضرت موسی (ع) سوره مریم آیه 51 : وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا (51)

حضرت ابراهیم (ع) – حضرت یعقوب (ع) – حضرت اسحاق (ع) سوره ص آیات 45و46 :

وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ (45)

إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ (46)

 – پیامبر اکرم (ص) سوره زمر آیه 11 :  قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ (11) زمر

سوال :‌ با توجه به اسامی ذکر شده آیا تنها پیامبران شایسته رسیدن به مقام مخلصین حقیقی هستند ؟


نکات قابل توجه آیات :

1-خداوند علاوه بر برشمردن صفات مخلصین در قرآن و همچنین شرایط رسیدن به مقام مخلصین الگوهائی بشری به عنوان نماد کامل اخلاص برای ما معرفی کرده است ،

توجه به الگوپذیری در تربیت به عنوان یکی از مهمترین اصول در نظر گرفته شده تربیت انسان

2- برطبق آیات الهی پیامبران بشری هستند مانند ماقَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَلَکِنَّ اللّهَ یَمُنُّ عَلَى مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَمَا کَانَ لَنَا أَن نَّأْتِیَکُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَعلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ  ، (ابراهیم 11)در نتیجه هر انسانی با توجه به الگوهای مطرح شده در قرآن کریم توان رسیدن به الگوی تعریف شده خود را دارد ( توجه به سیره پیامبر به عنوان یکی از راه ها ) و در نتیجه رسیدن به حد اعلای مخلصین ، هر انسانی بنا بر سعی وتلاش صورت گرفته به الگوی مورد نظر نزدیک خواهد شد .یکی از زیباترین نمادهای امیدواری در قرآن بررسی سیر اخلاص است پیامبر آئینه ائی است فرا روی انسان تا تابش وحی ر ابه انسان بازتاب دهد بازتابی که سیر زندگی اتنسان را روشن می سازد و نور امید را همیشه فروزان نگاه می دارد .

3- انسانها برای رسیدن به کمال خود ناگزیر از شناخت تمام جوانب الگوی خود هستند و از آنجا که انسانها موجوداتی مختار هستند هر کدام بنا بر علاقه خود گوشه ائی از خصایل نیک الگوی خویش را انتخاب کرده وبا تاسی از ان به پرورش ان خصیصه می پردازند مثلا یکی از حسن خلق پیامبر الگوی ساخته و در این جنبه به کمال رسیده ودیگری ... این انتخاب و عمل نه تنها ضعف نیست بلکه حسنی است هم برای مربی و هم برای متربی ولی مومن زیرک کسی است که با شناخت همه جوانب الگوی خویش همه تلاش خویش را به کا رببند تا به اعتدال در صفات و رفتار الگوی خود برسد اعتدالی که پیامبر اکرم (ص) در تمام شئونات زندگی پر ثمر خویش داشتند .

4- در دو آیه از معرفی مخلصین خداوند کلمه (( عبد )) را شرط رسالت معرفی کرده است شرطی که تا انجام نشود رسالت داده نخواهد شد شرطی که قابل دست یابی برای همه انسانها است .یوسف آیه 24  وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ /قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ (11) زمر

5- ذکر در اخلاص پیامبران ( تکرار )وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ (45) إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ (46)  سبب عدم فراموشی خواهد شد اصل عدم فراموشی که دائما یادمان باشد مسیر قابل دسترسی است موسی (ع) رسید و ما هم با سعی وتلاش توان رسیدن داریم ، این ذکر یکی دیگر از شیوه های تربیتی خداوند برای انسان است وبر همین اصل قرآن خود ذکر است و باب رحمت خدا که هیچگاه نا امید از رحمت او نشویم ... بابی است گشوده شده برای همه انسانها تا یادمان نرود برای رسیدن باید در مسیر شان گام برداریم یادمان باشد اخلاص فرش راه کمال است یادمان باشد ... یادمان باشد خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ 

و ما انسان را آفریده‏ایم و مى‏دانیم که نفس او چه وسوسه‏اى به او مى‏کند و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم (16) ق

 



مرزلن ::: چهارشنبه 86/11/3::: ساعت 11:13 عصر

بسم الله الّرحمن الرّحیم

 

آیه 146 سوره نساء  

 

إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ وَأَخْلَصُواْ دِینَهُمْ لِلّهِ فَأُوْلَـئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْراً عَظِیماً (146)

مگر کسانى که توبه کردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسک جستند و دین خود را براى خدا خالص گردانیدند که [در نتیجه] آنان با مؤمنان خواهند بود و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشید (146)

 

واژگان:

تاب ؛ توبه :  روشنی ؛ فروغ و گرمی ؛ طاقت آوردن ؛ دست کشیدن از گناه ؛ بازگشت به راه حق ؛ کسی که از گناه پشیمان شود و از آن دست بردارد

توبه نصوح :  توبه قطعی و حقیقی که هرگز شکسته نشود

اعتصام :  دست انداختن به چیزی ؛ چنگ در زدن ؛ خود را از گناه باز داشتن ؛ باز ماندن از گناه

اعظم :  بزرگ ؛ کلان ؛ بزرگتر ؛ بزرگوارتر

 

در ایه می توان به وضوح ارتباط ارزش ؛ مسیر ؛ زمان ؛ ضرورت ؛ مهلت و مراحل توبه تا رسیدن به اخلاص را مشاهده نمود در توضیح بیشترباید گفت ارزش توبه به داشتن بدنی سالم و زبانی گویاست که بتوانیم توبه را محقق نماییم واما  مسیر توبه در زیبائی باز بودن همواره درب  توبه  نهفته است که شامل همه اعصار و روزگار آدمی می گردد تا بتوان به بهترین شکل به سوی خداوند بازگشت و در مهربانی او همین بس که برای پذیرش توبه هم (( او خود به تنهایی باید بپذیرد )) و این امیدی است به رحمت واسعه مهربانی که برای توبه به اندازه دو رکعت نماز مهلت  گذاشته است  و ره آورد این توبه چون به درگاه خالق یگانه انجام می پذیرد همه مهربانی او را شامل حال انسان می کند ؛ و برای شکستن توبه با اشاره ای زیبا به نازکی پوست انسان برای تحمل و طاقت عذاب الهی را مثال می زند واما برای ضرورت توبه برای انسان در معرض انواع گناهان بودن را می شناسیم  وهمان اندازه که میدانیم گناه میکنیم ضرورت آن حس می شود .

 

اما برای پذیرش توبه ملاکی است که اگر دقت در آن شود مراحل توبه انجام پذیرفته و باز گشت از توبه را در وجود انسان مهیا می نماید ؛ این مراحل که از پشیمانی شروع شده به تصمیم به عدم بازگشت و پرداختن حقوق مردم تا بجا آوردن و اجبات و ذوب نمودن شاکله خود از حرام خدا  تا رنج طاعت  ادامه می یابد .

 

برای مهلت پذیرش باید از غرور دست برداشته و راه گناه را بسته و به دامان پر مهر خداوند پناه آورد . و تا زمانی که این غرور در وجود ما خودنمایی میکند برای دست یافتن به اخلاص مجالی نیست ؛ این آیه با ادات حصر شروع می شود تا انسان را برای رسیدن  به خلوص اماده نماید و از عجایب سوره این است که در سرتا سر این سوره ( قول احسنت ) را به رخ ما می کشد .

 

و برای ایجاد رابطه توبه و اخلاص بنا به قول احسنت ( قرآن کریم ) فقط باید بر اصلاح امور و توسل به او تمسک جست ؛ این دو فاکتور از آغاز زندگی تا پایان حیات انسان همواره در مشایعت انسان قرار دارند ؛ باید دانست که اصلاح امور هرگز جز با قول احسنت و یا قرآن امکان پذیر نبوده و صراط مستقیم جز با توکل بر خدا حاصل نمی شود ؛ که اگر این دو رعایت کامل شده باشند انسان به آن خلوص و ناب شدن فقط برای خدا خواهد رسید .

 

و این رسیدن باید در یک تعامل بسیار قوی از توبه باشد ماحصل این توبه و اخلاص ؛ پیمودن راه ایمانی را برای انسان به ارمغان می اورد که سزاوار پاداشی عظیم می باشد .

 

در امر توبه تا رسیدن به اخلاص چه زمانی را می توان یافت که انسان فارغ از اصلاح امور خود نبوده باشد ؟ اگر چنین اتفاق مبارکی بیفتد و انسان مرتب در کلنجاری دائمی با روح و روان خویش باشد ؛ این زمان از دیدگاه یک انسان مومن و متوسل هرگز نزد پروردگار گم نبوده و چنین انسانی هرگز خاسر نمی شود ؛ خسران در زمان که قسم پروردگار را نیز به همراه دارد از آن کسانی است که غفلت و تکبر در سرای دل آنها جای گرفته باشد لطافت این کلام حق الهی را در دست نوشته ای که بیان واضحی از کلام حق است را پیش کش به محضر دوستانی می کنیم که اصلاح امور از اهم کارهای آنها می باشد .

 

توبه  را  در کار  اصلاح   امور          کارهای    بد   کند   مانند     نور

مهربانی ؛ را  گزیدم  یا رخویش          با توسل  بر همه  احوال   خویش

دست  یازیدم  به قرآنی که هست          روح آشفته  درآغوشش چو مست

مومنانرا صف به صف روزجزا          اجر و   مزدی   میدهد  بی  منتها

منتهای  اجر  ما  ایمان    ماست           او به اخلاص عمل در کنه ماست

اجر اعظم را به مومن داده است           توبه را اخلاص کارها کرده است

 



مرزلن ::: چهارشنبه 86/10/26::: ساعت 1:30 عصر

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

اخلاص و توبه

 

إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ وَأَخْلَصُواْ دِینَهُمْ لِلّهِ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْرًا عَظِیمًا ?146?

مگر کسانى که توبه کردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسک جستند و دین خود را براى خدا خالص گردانیدند که [در نتیجه] آنان با مؤمنان خواهند بود و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشید (146) نساء

 زمانی که عناوین اخلاص را دیدم ، عنوان اخلاص و توبه را انتخاب کردم بی آنکه بدانم چرا در تمام این مدت هم ننوشتم تا اینکه کامنت خصوصی دوستی عزیز تلنگر خوبی برایم بود و تازه اینجا بود که فهمیدم چرا من این عنوان را انتخاب کرده ام . من اینبار باید با اخلاص کامل توبه کنم و به سرچشمه وجودی ام رجوع کنم . حال این پست را با این نیت می نویسم که انشالله بتوانم همراه خوبی برای گروه باشم . و اما واژه اخلاص و توبه .......

 

این دو واژه آنقدر مهم بودند که خداوند دو سوره را به نام آنها نهاده و سوره توحید یا اخلاص به زیبایی نامگذاری شده چرا که اخلاص با توحید در ارتباط است تا تو توحید نداشته باشی و نتوانی چشمهایت را بر روی دیگران ببندی به اخلاص نمی رسی چرا که اخلاص چیزی نیست جز فقط او را دیدن و فقط از او یاری جستن . حال تو به توحید رسیده ای و اخلاص پیدا کرده ای پس باید تنها به سوی او رجوع کنی و فقط راه رسیدن در بازگشت به سوی اوست . در اینجا سفری آغاز می شود اول شناخت خدا و رسیدن به خود و چون به خود رسیدی دوباره حرکتت را به سمت خدا آغاز می کنی . با نگاهی به آیه 149 سوره نساء نیز در میابیم که تنها توبه ای پذیرفته است که در آن اخلاص باشد و اگر تو با تمام وجود برنگردی بخششی در کار نیست .

 

وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ?71?

هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد در حقیقت به سوى خدا بازمى‏گردد (71)

 

تَو : فرد تک تنها طناب یک رشته بافته شده . تصمیم قطعی گرفت .

تَوَب : تاب؛ بسوی خدا بازگشت

 

با نگاهی کلی به این دو کلمه می توان به برداشت های جالبی رسید که انسان در مسیر توبه باید به صورت فردی و تک و تنها شروع کند که اگر خود را ساختی می توانی همچون ریسمان محکمی به او متصل شوی . اگر خود را خالص کردی و از همه چیز دور شدی و توبه کننده واقعی شدی می توانی جامعه خود را بسازی و راهنمای دیگران شوی .

 

نکته جالب اینکه سوره توبه تنها سوره ای است که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نمی شود . نمی دانم علت واقعی آن چه می تواند باشد ؟ اما شاید بتوان گفت چون تو نیت بازگشت کردی خداوند راه را باز می کند ، نیت تو همان بسم الله آغاز راه است .

در مسیر توبه باید ابتدا 4 گام اصلی را برداشت

1- رسیدن به توحید

2- اخلاص

 3- نیت

 4- حرکت سپس از دوازده نور ( تعداد آیات سوره توبه 129 است که با حساب عرفان عبارت است از 9+2+1 که می شود 12 ) گذشت تا به خودش که سر منشاء نور است رسید .

 



مرزلن ::: شنبه 86/10/22::: ساعت 2:17 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ