سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اوج دانش، بردباری است . [امام علی علیه السلام]
سرچشمه

بسم الله الّرحمن الّرحیم


 

آیات 65 سوره عنکبوت ‘ 32 سوره لقمان ‘ 14 و 65 سوره مومن

فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ ?65?


 

و هنگامى که بر کشتى سوار مى‏شوند خدا را پاکدلانه مى‏خوانند و[لى] چون به سوى خشکى رساند و نجاتشان داد بناگاه شرک مى‏ورزند (65)


 

وَإِذَا غَشِیَهُم مَّوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ ?32?


 

و چون موجى کوه‏آسا آنان را فرا گیرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند و[لى] چون نجاتشان داد و به خشکى رساند برخى از آنان میانه‏رو هستند و نشانه‏هاى ما را جز هر خائن ناسپاسگزارى انکار نمى‏کند (32)


 

فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ?14?


 

پس خدا را پاکدلانه فرا خوانید هر چند ناباوران را ناخوش افتد (14)


 

هُوَ الْحَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ?65?


 

اوست [همان] زنده‏اى که خدایى جز او نیست پس او را در حالى که دین [خود] را براى وى بى‏آلایش گردانیده‏اید


 

 بخوانید سپاس[ها همه] ویژه خدا پروردگار جهانیان است (65)


 

واژگان :

 

عدو :  یکبار خوندن و صودا زدن ‘ فرا خوان ‘ دعا کردن ‘ نیایش ‘ سوگند ‘ مهمانی کردن

 

فلک :  کشتی ‘ صدفی کوچک وخوراکی با کپه های سفید

 

نجی :  اورا از فلان چیز نجات داد ‘ آن را بر زمین بلند رها کرد

 

ختّار :  حیله گر ‘ عذر کننده ‘ کفران ورز ‘ مکار ‘ فریبنده

 

جحد:  او را تکذیب کرد ‘ به او نا سپاسی کرد ‘ خق او را با علم به آن انکار کرد ‘

 

او را بخیل و کم خیر یافت

 

غشی :  خلاف آنچه را در دل داشت ابراز کرد ‘ آنچه را که شایسته نبود آراسته کرد ‘

 

او را فریب داد


 

کره :  رنج ‘ سختی ‘ هر چیز زشت و ناپسند را به زور به آن وادارند

 

 

در پستهای قبل به طور اشاره به این دو ویژگی اشاره شده است آنچه را که

 

  بیان میکنیم از باب اهمیت موضوع می باشد .


از ویژگیهای دو صفت مهم که در انسان بالقوه و بطور مستقل وجود دارد را در آیات چنین نامبرده است .


 

1-یا آوری خدا در فطرت خویش که هنگام بروز بلا و خطر به بهترین وجه

 

 و شکل ممکنه از خدا یاد می کند تا آنجایی که بر خلوص آن فرد نسبت

 

 به خدا نمی شود ذره ای شک کرد اما  فرد به شکل خالص ترین انسان

 

 نسبت به خدا جلوه گری می کند در صورتی که حقیقت بغیر از آن است ‘

 

 این صفت که خود فرد به جهاتی آن را در ضمیر آگاه خویش مدفون

 

می نماید ‘ برای دور اندیشی و فرار از لحظه های خطر در نظر گرفته

 

 می شود اما قباحت کار زمانی آشکار می گردد که فرد از بحران به

 

 وجود آمده رهایی پیدا کرده

 

(( و خود را دخیل در بر طرف نمودن خطر می بیند )) و بدین

 

وسیله خدا را با همه مهربانیش فراموش نموده و خود را جانشینی برای

 

خدا می بیند ‘ این نوع تفکر علاوه بر تکبر نوعی نفاق پنهان را نیز در

 

 شخص پرورش می دهد

 

( و آغاز ویرانی نفس با خود بزرگ بینی فرد پایه گذاری شده )

 

و نجات فرد امری بسیار نشدنی بنظر می رسد .


 

همه این مراحل نشان میدهد که خود فرد در فراهم آوردن این گودال

 

هلاکت بیشترین سهم را داشته و اگر هم اندیشه های بیرونی کمک

 

 به این منجلاب نموده است در نهایت این خود شخص است که می پذیرد

 

و بدین صورت است که خداوند بر چشمو گوش و دل چنین انسانی

 

مهر زده و آنرا ختم می نماید .

 

و این در صورتی است که که  حتی با تمسک به خدا قصد تقرب وجود

 

ندارد و اطاعت و شکر گذاری که می تواند این فرد را از هلاکت

 

 برهاند نهادینه نشده است بلکه آنچه که از صورت اخلاص می بینیم

 

ظاهری است آراسته شده بدون باطنی که باید ساخته می شد .


2- یاد آوری خدا در فطرت خویش هنگام بروز بلاومصیبت اما


 

با قصد نجات  خویش که نه با قصد بدست آوردن اخلاص ‘ این افراد با سه ویژگی نهفته شده در یک صفت قابل

 شناسایی هستند این صفت را خداوند در ایه 32 سوره لقمان

 

 با نام (( غدّار )) متذکر میشوید که این صفت سه ویژگی منفی را

 

 با خود حمل می کند .



 

1- عهد شکنی : چنین انسانی نه ( اندرز پذیر ) است و نه

 

 ( وفا داربه میثاق و پیمان خود ) و نه ( به سوگندی که خود یاد کرده است )

 

و هم چنین نه ( اهل مودت و یاری رساندن ) است و نه از آن بعنوان

 

( ضامن ) می شود استفاده کرد .

 

2- کافری : این فرد حقیقت موجود را پوشش می دهد از این رو به او

 ( کافر )  نام گذاشته شده است در نتیجه چنین فردی

 

(( سیاه دل ‘ بی رحم ‘ ستمگر )) است .

 

3- نا سپاسی و قدرناشناسی  : چنین شخصی هرگز

 

((احسان ، نیکویی و خدمتی )) را که در باره او می کنند منظر نظر نداشته

 

و قدر نمی داند


 


مراقب باشیم تا حّمال این صفت نباشیم که دور ماندن


 

از اخلاص ‘ هلاکت است



مرزلن ::: دوشنبه 86/11/15::: ساعت 10:36 صبح

بنام خداوند مهرورز

تفاوت های اعتقادی و فکری و عقلی و عملی مخلصین با کفّار :

_ کافر حق را انکار میکند اما مخلص همواره در جستجوی حق است ( راههای رسیدن
به خدا)
_
کفر ریشه  تمام گناهان و اعمال زشت است ( عده ای ظاهراً دین دار هستند اما
غفلت بارزترین  خصوصیت اینهاست و
اعمالشان با شخص بی دین هیچ فرقی نمیکند
و به راحتی گناه میکنند و خداوند را نادیده میگیرند )
_
خداوندرابا مفاهیمی که درذهن محدود آنهاست توصیف میکنندامابنده مخلص خداوند
مهرورز رابااوصافی وصف
میکند که لایق ساحت مقدّس اوست و اگربازبان وصف میکند
بدنبالش اعتراف میکند که زبان وبیان انسان ازتوصیفِ 
عظمت و علم و قدرت ...  خداوند
عاجز و قاصر است و فقط او راشایسته عشق ورزیدن ودوست داشتن میدانند
_
کافر خداوند را بی نیاز مطلق  نمی داند و تمام بهانه تراشی هایش به خاطر همین
کوته نظری اوست
_
حامی مخلصین و مؤمنین ، خداوند مهرورز و حامی کفّار ، شیطان است
_
پناه و بهترین دوست و یار وعشق بنده مخلص خداوند است بنابراین رحمت خداوند
هر روز وهر لحظه بیشتر شامل حال
او میشود اما کافربا خروار خروار گناه ،گمراهی
را می خرد و با اعمال زشتی که مرتکب میشود هر روز گمراه تر میشود
_
اینها از خداوند بیزارند درحالیکه نمیدانند که خداوند آنقدر بزرگ و بلند مرتبه است که
حتی به اینها هم فرصتو مهلت
توبه و بازگشت میدهد اما وای به حال کسی که به
خودش نیاید
_
مخلصین حقیقت عبادت و تکالیف دینی را درک میکنند و با عشق به آنها عمل میکنند 
اما کفّار(یا از روی علم و کینه ، یا
جهالت )آیات و نشانه ها و عبادات و تکالیف الهی را
نادیده
میگیرند وهمیشه به بهانه های گوناگون خواسته ها و تقاضا
های غیرمعمولی
 و غیر متعارفی دارند
_
کافر به شدت از مرگ هراسان است زیرا به همین دنیا دل خوش کرده و این دنیای
پست را هدف و غایت خودقرار داده و
مرگ را پایان زندگی شیرین  و دلچسب خودش
میداند و لی در درونش در مورد بعضی گفته ها  در موردآخرت و عذاب
دچار ترس و
تشویش میشود در حالیکه مخلص صبر و تقوا و عملصالح را توشه راه میکندو در
آرزوی لقای یار
بی مثالش لحظه شماری میکند
_
کفّار شخصیت های متزلزل و ناپایداری دارند و این به خاطر فاصله گرفتن از خداوند
مطلق و پایدار است و اینها  محکوم به  
نابودی و فنا  هستند  در حالیکه  شخصیت
مخلصین عزّت  و  کرامت دنیوی و اخروی را از خداوند  هدیه گرفته است
_
کافر گویا با انکار وجود خدا میخواهد خداوند را بپوشاند اما بنده مخلص در تمام
اعمال ورفتارو سکناتش وجود و حضور و
 عظمت و حکمت خداوند را نشان میدهد
_
کافرمیخواهد با کفران و پوشانیدن نعمت و ناسپاسی دخالت خداوند را در دادن
نعمت بپوشاند و مخفی کندوهیچ حقی
برای خداوند قائل نشوداما مخلصین تمام
هستی و وجودشان و تمام ذرات عالم را نعمات پاک الهی میدانندو با اعمال
صالح
و تقوا و عبادت خالصانه شکر
این نعمات بی پایان را به جا می آورند و آنرا انجام وظیفه
میدانند
_
کافران سرگرم زیبایهای دنیوی می شوند اما مخلصین عمق دنیا را مطالعه می کنند
و مشغول آخرت
هستند
                                                                                                         
(نهج البلاغه)
از برکت وجود مخلصین قرآن استوار میماند و به وسیله قرآن آنان پابرجا هستند
                                                                                                         
(نهج البلاغه)
_ مخلصین امیدی بالاترازآنچه امیدوارندو ترسی بالاترازآنچه از آن میترسند نمیشناسند 
                                                                                                         ( نهج البلاغه)
_ بنده مخلص خداوند با عشق به خداوند ، نه از آینده می هراسد و نه حزنی نسبت
به گذشته دارند (در بعد مادیات)                                                          
( نهج البلاغه)
دل های کفّار متکبّر و سخت است و جایگاه زشتی هاست،اما دل مخلصین سرشار
از تواضع و افتادگی و خضوع و ...  تجلیگاه زیباترین صفات اخلاقی و عرفانی است





مرزلن ::: چهارشنبه 86/11/10::: ساعت 11:6 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

ارکان کفر : کفر بر چهار ستون استوار است : کنجکاوی ، نزاع ، دست از حق کشیدن ، دشمنی با حق
کسی که (در امور اعتقادی) کنجکاوی کند به حق نمیرسد ،کسی که براثر نادانی زیاد
نزاع کند در بی اطلاعی و عدم درک حق باقی می ماند و کسی که دست از حق کشید
کارهای خوب در نظرش ناپسند میآید و کارهای بد به نظرش زیبا جلوه میکندوکسی که
دست از حق بکشد راههای زندگی برایش مشکل میشود و راه فرار برایش نمیماند.
                                                                            (نهج البلاغه امیر مؤمنان )

کافر : یا از روی علم و عناد و کینه به حقایق کفر می ورزد  یا از روی جهالت و ناتوانی عقلی و فکری کفر می ورزد 

در پست های قبلی دوستان اشارات خوبی به عبد (عبد هر چه فرمان اوست حتی اگر
عقل ما هم آنرا درک نکرد بدون
چون و چرا اطاعت کنیم) داشتند به اینکه شرط اینکه
بخواهیم به اخلاص برسیم اینست که وجودمان را از هر چه که
غیراوست تهی کنیم
و فقط خواست واراده ومصلحت اورا باجان و دل عملی کنیم و روحمان راباصفت زیبای

اخلاصصیقل و جلا دهیم اما کافر دقیقاً عکس این عمل را انجام میدهد و به هر چیزی
غیر از ذات پاک حق متوسّل میشود
.

لَوْ اَنَّ عِندَنا ذِکراً مِنَ الاوّلینَ (168) لَکُنّا عِباد الله المُخلَصین َ (169) فَکَفَرو بِه فَسَوْفَ یَعلَمون (170)  صافات
و مشرکان به تاکید می گفتنداگر دردست ما کتابی همانند کتاب پیشینیان بود،قطعاً ازبندگان مخلَص خدا می شدیم ولی وقتی قرآن آمد به آن کافر شدند و بزودی خواهند دانست
خداوند بهترین و زیباترین نعمات را به بندگانش عطافرمود وآنهارا به وسیله نور قرآن که
به واسطه پیامبر گرامی اسلامدر اختیار شان قرار گرفت هدایت کرد و حجّتش را بر بند
گانش تمام کرد . اما مگر بهانه جویی ها و کنجکاوی ها و تقاضا
های بیجای کفّار تمامی
دارد؟ خیر
نگرش بندگان وقتی توحیدی باشددروجودشان استعداد پیروی ازحق پرورش پیدا میکند
اما کافر به خاطر دشمنی و
 
لجبازی این استعداد رادر وجودش نابود میکند و 
و جدان
ناراحتش راسرکوب میکندوبه هیچ عهدو پیمانی هم پایبند
 نیست
مجازات وعذاب
نافرمانی وگستاخی کافران نزدیک است اینها درقیامت به شدت ازدست خودشان
عصبانی میشوند
اما نمیدانند خشم خداوند بیشتر از خشم آنها نسبت به خودشان است زیرا بارها با کینه
وحقّه خداوندراانکار کردند و از  آیات هم پند نگرفتند عاقبت تلخ و دردناکی درانتظارآنهاست
تنها ذات اقدس خداوند است که پایدار و ثابت و جاودان و حقیقی است و بقیه تمام
هستیشان از وابستگی به این وجود جاودانه  بوجود آمده پس هر چه بیشتر از او
دور شویم بیشتر محکوم به  بی ثباتی و نابودی و فنا میشویم 

اِنّا اَنزَلنا  اِلَیکَ  الکِتابَ  بِا لْحَقِّ  فَا عْبُد ِ اللهَ مُخلِصاً  لَه ُ  الدّینَ  (2)       زمر
ما کتاب را به حق بر تو نازل کردیم پس خدا را در حالی که دین خود را برای او خالص می داری بپرست

خطاب1-به پیامبر گرامی اسلام بعنوان کسی که کلام حق براو وحی شده وفرستاده
و بنده خداست و 2-  به هر کسی که ندای حق را با آیات روشن قرآن و رهنمود های
پیامبر میشنود
محتوای این کتاب حق و سراسر حکمت و نور و هد ایت است و  پیروانش را به  عزّت و  علم  و حکمت می رساند  پس معبودی را که این نور را برما ارزانی داشته است تا با آن به سعادت و کمال دنیوی و اخروی برسیم با قلب و دلی پاک و بی ریا و و وجودی عاری از گناه طاعت و عبادت کنیم وجز احکام و دستورات الهی راهی را پیش نگیریم و اینگونه برای معبود بی همتایمان با تقوا و خالص شو یم هر کس همنشین قرآن عزیز شد از هدایت بهره مند میشود و از گمراهی او کاسته میشود قرآن شفای بزرگترین دردها ( کفر ، نفاق ، انحراف و گمراهی ) است 

بنده مخلص با تسلیم بی قید و شرط در برابراوامرالهی و تهی ساختن وجود و نیّتش از
هرشرک و ریاو
 وگناه وسرکشیو اطاعت بی چون و چرا از فرامین قرآن دینش را برای
پروردگار یکتایش خالص میگرداند و فقط خداوند مهرورز و یگانه را
شایسته ستایش و
اطاعت میداند

فَا دْ عُوا الله َ مُخلِصینَ  لَهُ  الدّینَ وَ لَو ْ کَر ِهَ الْکافِرُونَ  (14 )  غافر

پس خدا را در حالی که دین خود رابرای او خالص میگردانید ، بخوانید هر چند که کافران
را خوش نیاید

با اخلاص فقط خداوند را بخوانیدو فقط امید و توکلتان به خداوند باشد ( اخلاص پیام آور امید و توکل به خداوند یکتا ست) مخلصین قاطعانه و با شجاعت پرچم با صلابت توحید را در دست میگیرند و در راه مستقیم که راه لقاء به اوست قدم می گذارند .

کافر میخواهد  خداوند و آیات و نشانه هایش را بپوشاند بنابراین به هر جنایتی  دست میزند تا دیگران را  نیز  گمراه  کند  مخلصین هم باید ترفند ها ی آنان را خنثی کنند و هم از همنشینی و ارتباط با آنها دوری کنند ( زیرا امیدی به هدایت این نابکاران نیست )

وَ اِذا غَشِیَهُمْ  مَوْجٌ  کَا لظُّلَلِ دَعَوُ االلهَ مَخلِصینَ لَه ُالدّینَ فَلَمّا نَجّیهُمْ  اِلَی الْبَرِّ فَمِنهُمْ مُقتَصِدٌ وَ ما یَجحَدُ بِایاتِنا اِلّا کُلُّ خَتّار ٍ کَفُور ٍ  (32)  لقمان 

و چون موجی کوه آسا آنان را فرا گیرد خدا را می خوانند در حالی که اعتقاد خود را برای او خالص می کنند ولی چوننجاتشان داد و به خشکی رساند برخی از آنان میانه رو هستند و نشانه های ما را جز هر خائن ناسپاسی انکار نمیکند

مقتصد : میانه رو
ختّار : مکار ، حیله گر، فریبنده ، پیمان شکن ، نیرنگ باز ، غدار ، خائن ، بی وفا   ، بسیار ناشکیبا
 کفور : کافر ، بی دین ، بی ایمان ،  نا گرونده ،  ناسپاس ، حق نشناس ، بسیار ناشکر

همه انسان ها در تمام مراحل زندگی دنیوی مورد امتحان و آزمون قرار میگیرند از حضرت
آدم گرفته تا پیامبران و امامان و ائمه و تمام انسان ها از هر طبقه ای و رنگی و نژادی و
مذهبی ... 
اما سربلند بیرون آمدن از این امتحانات: نگرش توحیدی و الهی ، اراده ای محکم برای کنترل نفس ، وجودی صبور، قلبی عاشق ، درونی آگاه و اعتقادی راسخ  می طلبد

در زمان آزمایش الهی انسان ها به دو دسته تقسیم میشوند :
 موقع گرفتاری و خطر و امتحان وقتی فقط خداوند را تنها یاور و یاری دهنده میبینند با خلوص نیّت صداش میکنند و به او ایمان میارند 1-  اما اما اما  بعد از گرفتاری و رفع مشکل از یاد میبرند که در اون موقعیت ضعیف و ناتوان بودند و قدرت و لطف خداوند باعث نجاتشون شده بوده بنابراین دوباره به اعمال قبیحشون ادامه میدن  اما اینها چی فکر کردند ؟؟؟ نکنه فکر میکنند تونستند خداوند رو فریب بدند اینها نمیتونن حق و نعمت رو بپوشنند بلکه با این اعمال فقط خودشون رو نابود میکنند و فریبشون به خودشون بر میگرده  خداوند از آزمایش ما نه سودی میبره نه زیانی بلکه این منفعت یا ضرر رو خودمان برای خودمون با نوع اعمالمون تعیین میکنیم

2- اما این گروه که تعداد قلیلی هستند این موهبت و رحمت را فراموش نمیکنند  و در راه حق باقی میمونند و به خودشون میان و سعی میکنند بهتر و بیشتر پروردگارشون رو بشناسند



مرزلن ::: دوشنبه 86/11/8::: ساعت 9:35 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ