سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چگونه از اهل دانش باشد کسی که در مسیرآخرت رو به دنیا دارد و چیزی را که به وی زیان می رساند، از آنچه به وی سود می بخشد بیشتر دوست دارد . [عیسی علیه السلام]
سرچشمه

به نام بهترینها

آیه (45 ) سوره بقره :

اِستَعینوُا بِالصَبرِ وَ اَلصلوه وَ انها لَکَبیرَه اِلا عَلَی اَلخاشِعینَ

کمک بگیرید از صبر و نماز بدرستیکه آن دو کاری دشوارند ، مگر برای اهل خشوع

خداوند در این آیه انسان را به مدد گرفتن از صبر و نماز توصیه کرده و عنوان نموده است که با استعانت از این دو است که می توان به او رسید .

و اما معنائی که ما از آن برداشت نموده ایم :

کلمه صبر کلمه ای در ظاهر مذکر است و به نوعی می توان آن را به جنس مذکر نسبت داد چرا که رسیدن به صبر استقامت زیادی را می طلبد و فرد باید آهنین باشد که بتواند در برابر مشکلات ایستادگی نماید به همین دلیل است که در تقسیم بندی اتمها مرد را در مقام اتم آهن قرار داده است و در آوردن رزق خانواده را به دست مردان سپرده است و به طور کلی نان آور یک خانواده مرد است چرا که این راه استقامت زیادی را می طلبد و لازمه اش داشتن صبر می باشد و اما صلوه ، کلمه صلوه نیز کلمه ای در ظاهر مونث است و می توان آن را صفتی دانست که در وجود زنان ما بیشتر دیده می شود صلاه که از دید ما چیزی جز قائمیت و استواری و در محضر خداوند بودن نیست ، صلوه لطافت خاصی را می طلبد که در وجود زنان بیشتر دیده می شود و معمولا خانمها برای حل مشکلاتشان بیشتر از نماز مدد می جویند و در تقسیم بندی اتمها نیز زنان در مقام اتم قلع قرار داده اند چرا که به راحتی تغییر شکل می دهند .

نکته جالب در کنار هم قرار گرفتن این دو می باشد و این می تواند گویای این مطلب باشد که انسان کامل نمی شود مگر زمانی که این دو را در کنار هم داشته باشد و اینجاست که حضرت رسول (ص) می فرمایند با ازدواج نیمی از دینتان کامل می شود و اگر هر کدام از آنها نباشد نقصان صورت می گیرد .

درانتهای آیه نیز خداوند می فرماید انسانها به این مقام نمی رسند مگر اینکه خاشع باشند .

خاشع و به عبارتی خشوع در زبان عربی صفتی می باشد که فرد را دعوت به خاموشی می کند و در واقع فردی به مقام خاشعین می رسد که در برابر همه چیز سر تسلیم فرود آورد و چشم و گوش و دهان خود را بر همه چیز ببندد و راضی به رضای او باشد و این چیزی جز رسیدن به مقام صبر نمی تواند باشد و صبر نیز چیزی جز رسیدن به مقام اتم فولاد نمی تواند باشد چرا که در جای خود استوار است و در جای خود نرمی به خرج می دهد و خیلی راحت تغییر شکل می دهد و این ، آن صفتی است که در وجود انسانهای متوسل به صبر و صلوه دیده می شود .



مرزلن ::: جمعه 84/12/5::: ساعت 1:46 عصر

به نام خدا

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ (5)ابراهیم

ذکر= یادآوری

این ذکر برای کسی که که صبور است (به شرط صبار بودن ) دلائل روشن است .

خود ذکر برای کسانی که شرط صبر را دارند دلیل روشن است = اگر صبر وجود نداشته باشد این دلایل روشن برای افراد ایجاد نخواهد شد .

شرط روشن شدن (بینایی ) ،صبر است =پاداش صبر بینایی است

نعمت یاد آوری، مثل فیض باران از طرف خداوند به وسیله حضرت موسی (ع) نازل شده ولی تنها کسانی که صفت صبر را داشتند از آن استفاده کردند = صبر ظرف ویژه ایی را در انسان ایجاد می کند تا بتواند از نعمت ها بهتر استفاده کند .

اما صبر در کنار صفت دیگری ارزشمند است ، گاهی انسان صابر است چون چاره  دیگر جز صبر ندارد ولی اگر صبر هدفمند وبا شناخت صورت گیرد وپس از شناخت به رضا وتسلیم برسد نه تنها بر مشکلات ومصائب نا شکیبایی رخ نخواهد داد بلکه انسان به مرتبه شکر می رسد که هر چه از دوست رسد شیرین است وشِکر 

بنابراین نتیجه می گیریم هر صبری پاداش به این عظمت وبزرگی نخواهد داشت تنها صبری پاداش ذکر وبینایی را دارد که به شکر گزاری  ، به علم وفهم وظرفیت بالا منتهی شود  



مرزلن ::: چهارشنبه 84/12/3::: ساعت 10:59 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

          سوره کهف آیه 28 :

ترجمه آیه :

 و همیشه خویش را با کمال شکیبایی به محبت آنان که صبح و شام خدا را میخوانند و رضای او را می طلبند وادار کن و یک لحظه از آن فقیران چشم نپوشان ( داستان مراجعه ثروتمندان قریش بر پیامبر که اگر میخوای ما نزد تو بیاییم بلال و عمار و صهیب و...... از مجلس دور کن )که مبادا به زینتهای دنیا مایل شوی و هرگز با آنانکه ما دلهای آنها را از یاد خود غافل کرده ایم و تابع هوای نفس خود شدند و به تبهکاری پرداختند متابعت مکن ( به اشراف و ثروتمندان ظالمان و هواپرستان ) مپیوند .

آنچه که از ملاحظه آیه به نظر می رسد مواردی است که ذیلا خواهید خواند

1- اراده انسان مومن صبح و شام برای اطاعت از خداست بی هیچ وقفه ای

2-تمرین در گذشتن از هواهای نفسانی و در خواستهای شیطانی با به کار بردن شکیبایی در زندگی و مداومت در آن میسر است

3-و این تمرین صبر ، به تنهایی قابل اجرا نیست بلکه همنشینی لازم است و باید دقت در هم نشینی  انجام پذیرد و از خداوند برای اجرای این امور کمک خواست و دعوت این انتخاب شدگان باید به حق و پروردگار باشد و هیچ غفلتی در صبح و شام نباشد .

4-مجالست با انسانهای فقیر و لی مومن با باور آنان باید انجام پذیرد زیرا که این انسانها حبل متین و مستمسک خوبی هستند برای بدست آوردن میزان باور و اعتقاد خودمان .

5- مراقبت از نفس به تنهایی کفایت نمیکند و خطر ابتلا همواره هست لذا به زیبایی بیان  می کند که ما قلب آنان را که تابع هوای نفس  خویش شدند غافل از یاد خود کردیم از آنان تبعیت مکن و اهتمام به صبر بورز

6- تبهکاری حاصل اطاعت از نفس است و هیچ تعارفی هم در بین نیست و به همین سادگی می توان تبهکار شد شاید اگر کسی به ما این حرف را می زد بسیار ناراحت می شدیم ولی کاملا روشن است که اطاعت از نفس و مخصوصا واژه زیبای غفلت از قلب خویش را بتوان با اطاعت از نفس مساوی دانست و آن شخص را تبهکار نامید .

7- غفلت قلب = اطاعت نفس را چه زیبا با ثروت دنیا گره زده و با آن قیاس نموده است به همین منوال است که زیاده خواهی از دنیا نه تنها آرامش دنیا را به همراه ندارد بلکه وبالی است بر گردن انسان که باید در این مواقع بسیار بسیار صبور بود تا بتوان به جاده اول زندگی بر گشت و از صفر دو باره شروع کرد و پیامبر خدا در عنفوان جوانی با ثروت حضرت خدیجه مشخص بود که چگونه رفتاری را خواهد داشت ولی این غفلت همیشگی است و در لغزش ها ایات نازله بر پیامبر نشان داد که دستگیری نموده است و حالا این (( حجت بالغه ))  خداوند در دستان ماست تا از لغزش ها جلو گیری نماید و با اتکال به خداوند بزرگ و همراهی رفیق که خضر راه است این مسیر طی شود و روشن گردد که (( الفقر فخری )) چگونه فقر افتخار انسان می گردد می گویند در قیامت به حساب فقرا قبل از هر کسی رسیدگی می شود و اغنیا آخرین کسانی هستند که برای وزر و وبالی که در دنیا حمل کردن به حسابشان رسیدگی می شود .

8- برایمان روشن گردید که خداوند چگونه راهنمایی می نماید کافی است بخوانی او را استجابت می کند و هر گونه نگرانی را نیز از میان بر میدارد خود وعده داده است (( ادعونی استجب لکم )) و نشانمان داد که چگونه این واژه ها به زیبایی کنار هم نشسته اند که اشراف = ظالمان و ثروتمندان = هواپرستان این یعنی اشرافیت با مدار ثروت متفاوت است و با هم فرق دارند نباید نگران داشتن ثروت بود بلکه مجاری خرج این ثروت را اگر شناختی آنگاه امیر نفس خویشی یعنی میتوان طبع اشرافی داشت هر چند که ثروت نداشته باشی و هم چنین می شود ثروتمند بود ولی هوا پرستی هم نکرد زیرا ظالم بودن کننده است و فاعل اما هوا پرستی را می تواند تبعیت از هوا و هوس داشت و می توان هم نداشت .

 موفق باشید و سر بلند خداوندا قلب ما را به نور قرآن مزین بفرما امین

 

 

 



مرزلن ::: شنبه 84/11/29::: ساعت 8:42 عصر

<   <<   11   12   13   14      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ