سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انصاف، دوستی را پایدار می کند . [امام علی علیه السلام]
سرچشمه

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

آیات 122 و 173 آل عمران

إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمْ أَن تَفْشَلاَ وَاللّهُ وَلِیُّهُمَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «122» 

الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ «173»  

و نیز به یاد آور] زمانى را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستى نشان دهند [و از وسط راه بازگردند]؛ و خداوند پشتیبان آنها بود [و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند]؛ و افراد باایمان‏، باید تنها بر خدا توکّل کنند!  «122» 

اینها کسانى بودند که [بعضى از] مردم‏، به آنان گفتند: (مردم [= لشکر دشمن ] براى [حمله به‏] شما اجتماع کرده‏اند؛ از آنها بترسید!) اما این سخن‏، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: (خدا ما را کافى است‏؛ و او بهترین حامى ماست‏.)  «173» 

 

واژگان :

هّم ، همّت : آنچه مرد آهنگ آن کند یا فکرش برای انجام آن دور زند ، مرد دارای همتی است که امور والا را طلب می کند همواره

فشل  :  سست شد و در هنگام سختی یا جنگ ترسید ، نزاع مکنید که دولت شما از دست میرود

وکل  : شخص نا توان که کار خود را به دیگری واگذار کند و به او متکی شود ، نرسو ، فلانی را رها کرد ، کار را به او واگذار کرد او را به خود واگذاشت

خشی : هراسان ، ترسان ، از او به سبب بزرگداشت وی ترسید ( مانند ترس علما از خدا ) ، گیاه خشک

وکیل : گماشته ، نماینده ای از طرف یک شخص یا جمعی ، کسی که از طرف کسی بکار گماشته شود

توّکل  : به دیگری اعتماد کردن ، کار خود به خدا واگذاشتن ، و به دید خدا بودن

 

برای درک مفاهیم و واژه های قرآنی که حقایق پنهانی را در بر دارد ، باید فقط از خداوند استمداد جست ، تا این اسرار روشن و آشکار گردد ، در غیر اینصورت نوشتار ما مانند رمان طویلی خواهد شد که هیچ مفهوم کوچکی را نیز القاء نکند .

حال که به برکت خود قرآن برای بیان این حقایق با واژه توکل آغاز می کنیم ، و آن چنان که از ترجمه آیات بر می آید عزممان را جزم خواهیم کرد تا از همت و یا آنچه را که آهنگ آن کرده و یا فکرش در سرمان دور می زند را با بلند ترین و رسا ترین مراتب بنگاریم انشاالله .

با توجه به دو آیه شریفه فوق به این نتیجه می رسیم که هر گاه با مکر دشمنان و بد اندیشان نوعی ترس و بد دلی و یا دل مشغولی های متفاوت در هر شرایطی از زندگی که به انسان دست دهد و انسان را برای تصمیم و انجام کار خیر سست و بی اراده نماید بطوری که حتی از انجام امور روزمره خویش نیز باز ماند در چنین مواردی  همیشه انسان به دنبال تکیه گاهی محکم و استوار می گشته تا بتواند همه آن سختیها را تحمل و در مقابل آن با تفکر و اندیشه ، مناسب ترین راه را انتخاب نماید (( این بهترین راه توکل است )) .

در آیه شریفه از دو طایفه نام  می برد که هر کدام نماینده گروهی خاص با نوعی طرز تفکر می باشند 1- بد دلان 2- ترسوها این دو نوع اندیشه همواره در مقابله و روگردانی از  جنگ و جهاد مطرح می باشند ، از طرفی با  نگاهی تیز بین خواهیم فهمید که زندگی نیز ، خود نوعی جنگ و پیکار و جهاد است که هم انسان بد دل و هم انسان ترسو را به مخاطره می اندازد و در خود آیه طریقه مقابله با این دو صفت رامی توان  دید اما به واقع باید فهمید که ویژگیهای انسان (( بد دل )) چه می تواند باشد .

ویژگیهای انسان بد دل :

 

1- انسان بد دل گناه را به راحتی انجام می دهد

2- انسان بد دل همیشه هم صحبت انسانهای احمق هست

3- انسان بد دل همنشین انسانهای خوش گذران هست یا به تعبیر امام معصوم انسانهای مرده

4- انسان بد دل همواره هاله ای مبهم و سیاه در قلب خود دارد

5- انسان بد دل از فرصتهای خوب زندگی اصلا نمی تواند استفاده کند.

 

در آیه جهت مقابله با این بد دلی  داشتن ایمان را به رخ می کشد و با اندکی تعمق مشاهده می شود که هیچ انسان با ایمانی ویزگیهای نامبرده رو نداشته و البته برای زودن این ویژگیهای نا پسند باید بگوییم که اگر میخواهیم نرم دل و دور از بد دلی باشیم کافی است دارای ویژگیهای زیر باشیم .

 

1- همواره به یاد مرگ باشیم

2- بر سر یتیمان دست نوازش بکشیم

3- در مواجهه با مصائب راحت گریه کنیم

4- مستمندان را اطعام کنیم

5- موعظه های نیکو را بشنویم

6- همواره استغفار به درگاه خدا داشته باشیم

7- ذکر و نام خدا را زیاد به زبان آوریم .

این مطالب در  بیان خصوصیت ایمان   نقطه مقابل  بد دلی بود که  نام بردیم البته از سیاق آیه ارتباط بین ایمان و بد دلی به وضوح بیان شده  .

اما ترس و بزدلی که نوعی کاستی و بد گمانی است و هیچوقت هم شخص دور اندیش نبوده  واین  خود از نقص و سستی ایمان است ،  نقطه مقابل آن شجاعت است که در ایه با واژه (( دل دار )) بودن نام برده شده و در واقع باید گفت که ( شجاع ) کسی است که از((  خود گذشته  )) بوده و هرگز(( تن به ذلت  )) نمی دهد و همواره به دنبال (( نام نیک )) و ماندگار می باشد اگر این سه خصوصیت در کسی  به واقع جمع بود می توان او را پهلوان دوران نام برد این ملاکها اگر اندیشه شود زیباست .

 نکات منفی بد دلی و ترس و هراس رابیان کردیم و دیدیم که به چه شکل ساده و عالی در خود آیه بیان شده بود و متوجه شدیم  که میتوان آنها را  با صفات نیکو عوض کرد و همه این راه رفتنی و طی نمودنی است به شرطی که به خدا (( توکل )) نماییم . و باید با صراحت گفت که (( توکل از ارکان ایمان است))  که باز در آیه به خوبی اشاره شده است در نهایت یک انسان متوکل انسانی است که بر موجودی توکل نماید که  مرگ بر او راه نداشته باشد تا بتواند کارهای خود را به او سپرده و ارامش را به خود هدیه نماید  ومتوکل کسی است که: 

 

جز برای خدا برای احدی کار نکند و همواره امید و بیم او از خدا باشد

 

چنین انسانی دارای نیروی عظیمی می گردد که نیاز به کسی جز خدا نداشته و هم بر اطرافیان خویش تاثیر گذار بوده و هم انسانی امین خواهد بود . همه این گفتار را خداوند درآخرین واژها  به طور اخّص قرار داده (( توکل و ایمان  ))  و کافی است که دل به این واژگان بسپاریم تا سهم نیکویی خداوند به ما هدیه نماید و تمام این اعطا بدون بهانه است و نیازبه  وسواس زیاد ندارد که این کار شیطانی است و در صورت توجه نداشتن چه بسا که با آیات نورانی قرآن طریق هدایت از ما گرفته شود ودر ظلمت رها مانیم  .



مرزلن ::: پنج شنبه 87/5/3::: ساعت 11:5 صبح

به نام خدا

در روز تولد فخر زمین وزمان ، پیامبر جن وانس نوشتن در باب سوگندهای قرآن آغاز شد و در فرخنده میلاد فخر پیامبر به پایان رسید، واین نیست مگر اینکه مرضی خداوند در این نوشتار است که می پیمائیم راه نبوت وامامت را در سنگلاخ دنیا ، قلمتان به نور قرآن مزین ودلتان به مهر علی ( ع)  وخاندانش روشن .

در باب سوگندهایی که خداوند به آفرینش خورده به طور اخص وکلیه قسم ها به طور اعم باید به چند نکنه توجه کرد

1-      موارد سوگندها

2-     علت  سوگندها

در پست های گذشته به این دو نکته اشاره کردیم که عقل سلیم تائید می کند که الف - هر مورد سوگندی حتما چیز ارزشمندی است و  ب - هیچ سوگندی بیان نمی شود مگر به دلیل امر مهمی. و از آنجا که این سوگندها از طرف خداوند بیان گردیده ارزش هر دو را دو چندان می کند  ، ودر باب سوگندهای خداوند به آفرینش که تعداد آن کم نیست باید به این مهم برسیم که آفرینش ومخلوقات طبیعت در نزد خدا بسیار با ارزش هستند  به قدری که خداوند  سوگند به آنها یاد کرده است .

نکته جالب دیگری که در باب سوگندهای خداوند به آفرینش مورد توجه قرار می گیرد نوع قسم ها است ‍‍، خداوند متعال به یک مخلوق چندین بار سوگند خورده ولی کاملا متفاوت ، مثلا چندین بار به شب سوگند یاد کرده ولی یک بار به ابتدای شب که روشنی را می پوشاند و بار دیگر به انتهای آن واین نیست مگر خلقت شگفت انگیز این مخلوق که زمانهایش متفاوت است و ... سوگندهای متفاوت می طلبد .

و اما نکته بعد، هر سوگند به یک مخلوق رابطه کاملا مستقیم با علت قسم دارد و اینگونه نیست که خداوند به یک چیز قسم یاد کرده باشد که به علت سوگند ربطی ندارد مثلا در جائی که از قلم یاد می کند  نبوت را اثبات می کند که رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند یا در جائی که از شهر وبلاد پیامبر یاد می کند سیر آفرینش انسان را از ابتدا تا انتها بیان می کند تنها کمی تامل می طلبد یافتن این ارتباط زیبا .

با کمی تامل در سوگندهای قرآنی به این مهم پی می بریم که خداوند در این سوگندها به سه اصل مهم اشاره می کند .

1-    اصل آفرینش در دنیا

2-    اصل مهم قیامت

3-    وسایل هدایت ( قرآن و پیامبران )

 این سه مهم تقریبا در تمام قسمها وجود دارد ، این موارد که خلاصه آیات قسم است به ما یاد آوری می کند که دنیا و آخرت در یک خط طولی قرار دارند و جدا از هم نیستند ، این همه قسم به آفرینش در دنیا  ، نشان از ارزشمند بودن حیات دنیوی دارد ولی با توجه به این نکته که این عوامل مهم انتها وهدف نیست بلکه گذر گاهی است بسیار زیبا و مهم برای رسیدن به دنیائی مهمتر، و برای این گذر توجه به وسایل شرط راه است .

فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (15) الْجَوَارِ الْکُنَّسِ (16) وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ (17)

وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (18) إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (19) تکویر

نه نه سوگند به اختران گردان (15) [کز دیده] نهان شوند و از نو آیند (16) سوگند به شب چون پشت گرداند (17) سوگند به صبح چون دمیدن گیرد (18) که [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است (19)

آیات قسمهای آفرینش وعلت آن

سوگند به ستارگان -  شب – صبح – برای بیان حقانیت قرآن ( ستارگان در ذات خود راهنما هستند در دل شب که تا رسیدن صبح انسان را از سرگردانی نجات می دهند کاری که قرآن نیز انجام می دهد ). تکویر

سوگند به شفق – شب – صبح برای اثبات قیامت ( تبدیل شب به روز و روز به شب تحول حالی به حال دیگر شدن است چیزی که عینا در قیامت اتفاق می افتد ) انشقاق

سوگند به آسمان دارای برج و روز موعود (قیامت ) برای اثبات حقانیت مومنین ( سیری زیبا از آسمان دنیا به بهشت قیامت ،‌از گذشتن مومنین از زمین ور سیدن به بهشت قیامت وسیری از دنیای بدکاران و رسیدن به جهنمی دائم و سوگند به برجهای آسمان که عظیم هستند ونادیدنی مثل قیامت ) بروج

...

وَالْفَجْرِ (1) وَلَیَالٍ عَشْرٍ (2)وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ (3) وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ (4) هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِّذِی حِجْرٍ (5) فجر

سوگند به سپیده‏دم (1) و به شبهاى دهگانه (2) و به جفت و تاق (3) و به شب وقتى سپرى شود (4) آیا در این براى خردمند [نیاز به] سوگندى [دیگر] است (5)

گویا خدا می دانست ما در انتهای سخن خود به چه ادله ائی نیاز داریم که آیات ابتدائی سوره فجر را نازل کرد ... وبرای ارزشمندی آفرینش همین آیات کافی است که خداوند پس از سوگند به سپیده دم و شب و فرد وزوج سوال می کند آیا اینها کافی نیست و آیا با این سوگندهای عظیم باز نیاز به سوگند دیگری است ؟

و ما پس از سیری کوتاه در آیات قسم های قرآنی سر تعظیم فرود می آوریم در برابر پروردگار حکیمی که به حق با تنها حرفی از حروف قرآن  تصویری بی  مثال از خلقت را در دنیا برابرچشمانمان گشود و پرده قیامت را به کناری زد تا ببینیم و بیاندیشیم و خود آگاه باشیم بر همه هستی .

 



مرزلن ::: سه شنبه 87/4/25::: ساعت 1:13 عصر

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 وَ الذّاَرِیَاتِ ذَرْواً(1) فَالحَْامِلَاتِ و ِقْـراً(2) فَالجَْارِیاَتِ یُسراً(3) فَالْمُقَسماَتِ أَمْراً(4) ، وَ السمَاءِ ذَاتِ الحُْبُکِ(7)

 سوگند به بادهائى که ابرها را به حرکت در مى آورند (1) سوگند به ابرهاى حمل کننده بار سنگین(2) سوگند به کشتیهائى که به آسانى روانند (3) سوگند به فرشتگانى که کارها را تقسیم مى کنند (4) ، قسم به آسمان که داراى چین و شکنهاى زیباست !(7) که شما در سخنانى مختلف سرگردانید (8)   ذاریات

 ذاریات : پراکندن

 وِقرا: (ج اوقار) بار سنگین ، ابر پر آب و سنگین

 یُسرا: (الیُسر نام درختی است که از دانه های آن تسبیح درست میکنند) سهولت ، آسانی ، ضد سختی وعسر

 جاریات: (ج الجاریة ) کشتی ، خورشید ( زیرا که از خاور به باختر میرود) ، کنیز یا دختر ( از این نظر که مرتب و چابکانه به این طرف و آن طرف می رود و می دود و کار میکند )

 حُُبُک : چین و شکن موی ، شیار گیسوی بافته ، راه زیبای میان ستاره ها ، آراسته ، تو در تو ، راهها و چین و شکنهائى که بر اثر بادها روى رملهاى بیابان ، و یا صفحه آب ، و یا ابرهاى آسمان پیدا مى شود ، زیبائى و زینت ، و همچنین به معنى شکل موزون و مرتب

  وَ المُرسَلاتِ عُرفاً (1) فَالعاصفاتِ عَصفاً (2) وَالنّاشِراتِ  نَشراً (3)  مرسلات

 سوگند به فرستادگان پیاپی (1) و توفندگان توفنده (2) و سوگند به افشانندگان افشانگر(3)

 ارسال: رها کردن ، مرسلات : باد گرم و نرم بهاری که باعث نشاط و آراستن و سبز شدن زمین میشود

 عُرف: دسته مویى است که در گردن اسب مى باشد و هر امرى را که به طور متعاقب و پشت سر هم واقع بشود به یال اسب تشبیه مى کنند (به معناى معروف از هر کار نیز مى آید، چه کار نیک و چه کار زشت)

 عصف: سرعت سیر است ، باد تند و طوفانی را عاصف مى گویند  عاصفات: باد گرم و خشک تابستان

 الناشر: گستراننده ، پخش کننده خبر ، زنده کننده مردگان = خدا ، پراکننده  ناشرات: باد نرم و سرد پاییزی           نشر: گشودن  

 حرف قسم : واو ( که بواسطه فَ به پیوند سایر آیات با آیه سوگند پی میبریم )

 علت قسم: آنچه به شما وعده داده شده حق است ( رستاخیز بودنی و شدنی است و هر کس را جزای کارهای نیک و بدش دادنی است )

 سوگند به بادهایی که در فصول مختلف به زمین سرسبزی ، ثمره و بار ، خشکی و تغییرات و رنگ به رنگ شدن ، مرگ و خشکی میدهند و دوباره از نو ... دوباره سرسبزی و دوباره ... همچنانکه اعمال ما وجود و روحمان را گاهی پر از ثمرات نیکی و و میوه های صدق و درستی میکند و به آن نشاط و روح تازه میدهد   و گاهی با بدیها و افکار باطل خشک و زمخت میکند و میمیراند  ....  فرشتگان و ماموران الهی بواسطه بادها و باران ها و ... نیکی ها و زیبایی ها را بر وجودمان می پوشانند و با باران عشق و لطف و رحمت الهی بر اهل ایمان لباس عافیت میپوشانند و بادهای بامدادی ناله مشتاقان را به ساحت عزّت پروردگار میبرد ... ذره ذره این عالم مایه توجه و عبرت است توجه به اعمال و عبرت گرفتن از گذشتگان که وعده ها و امتحان های الهی را پشت سر نهاده اند یا با سربلندی( برای سربلندی در رستاخیز ) یا با سرافکندی و نابودی (بخاطر انحرافشان)

 قسم به آسمان که داراى چین و شکنهاى زیباست !(7) که شما در سخنانى مختلف سرگردانید (8) کسانى از ایمان به آن (روز جزا) منحرف مى شوند که از قبول حق سر باز مى زنند (9)

 این سوگند با استدلالی بسیار قوی و جالب بر افکار باطل و بی اساسی که عطیه ای جز جهالت و غفلت وانحراف از مسیر عقل و منطق نصیب شخص نمیکند خط  بطلان میکشد ... سوگند  به چین و شکن و راههای تو در توی آسمان بی منتها که سخنی که بر پایه حق طلبی و حق جویی و ایمان نیست پر از چین و شکن و ضد و نقیض است با کوله بار سنگینی از بهانه ها و درختی پر شاخ و برگ از دروغ ها برای مبارزه و نپذیرفتن حقایقی که آسمان و زمین و تمام ذرات عالم بخاطر این وقت عظیم و باشکوه شکل گرفته اند رستاخیزی که به لحظه لحظه زندگی ما معنایی ژرف و و بدور از انحراف میدهد .

 برای شخص بی دین و ایمان و حتی شخصی با ادعای ایمان(ادعای ایمان بدون توجه و در نظر گرفتن مسئولیت دینی )! چه جهلی عمیق تر و نابودگر تراز انحراف و غفلت از خداوند وعظیم ترین وعده خداوند که وعده روز جزا و حسابرسی و برپایی و حکومت و فرمانروایی ملکه عدالت است !؟!؟!  

 اینها وعده های به حق همان قادر توانایی است که همه چیز در ید قدرت و عزّت و جلال اوست هم او که منتهای صدق است وازلی و ابدی است و خود معنای تام و زیبای حق است و تنها او پناه ماست ( همه اینها نشانه های قدرت و شگفتیهای حکمت اوست )

 

 



مرزلن ::: پنج شنبه 87/4/20::: ساعت 12:33 عصر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ