سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که براى خدا خشم کرد ، باطل را هر چند سخت بود از پا درآورد . [نهج البلاغه]
سرچشمه

 

 

          آیه 145 سوره بقره

             َلَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ بِکُلِّ آیَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَکَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِینَ.

ترجمه :

  سوگند که اگر براى [این گروه از] اهل کتاب‏، هرگونه آیه [و نشانه و دلیلى‏] بیاورى‏، از قبله تو پیروى نخواهند کرد؛ و تو نیز، هیچ‏گاه از قبله آنان‏، پیروى نخواهى نمود. [آنها نباید تصور کنند که بار دیگر، تغییر قبله امکان‏پذیر است‏!] و حتى هیچ‏یک از آنها، پیروى از قبله دیگرى نخواهد کرد! و اگر تو، پس از این آگاهى‏، متابعت هوسهاى آنها کنى‏، مسلماً از ستمگران خواهى بود!  «145»

 

         آیه 119 سوره انعام

             وَمَا لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَإِنَّ کَثِیراً لَّیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ

ترجمه:

چرا از چیزها [= گوشتها]ئى که نام خدا بر آنها برده شده نمى‏خورید؟! در حالى که [خداوند] آنچه را بر شما حرام بوده‏، بیان کرده است‏! مگر اینکه ناچار باشید؛ [که در این صورت‏، خوردن از گوشت آن حیوانات جایز است‏.] و بسیارى از مردم‏، به خاطر هوى و هوس و بى‏دانشى‏، [دیگران را] گمراه مى‏سازند؛ و پروردگارت‏، تجاوزکاران را بهتر مى‏شناسد.  «119»

 

 

       معنای واژگان :

ستم =  ظلم ، جور ، آزار

ظلم  = تاریکی  ، ستم کردن

جور   = ستم  ، از راه بر کنار شدن  ، ستم کردن

آزار   = رنج ، آسیب ، گزند ، نا خوشی ، درد و مرض

عتا   = ستم کردن ، تعدی کردن ، تجاوز کردن تربیت نپذیرفتن

عتی = جبار ، ستمگر ، متجاوز ، شب قیر گون

 

در ایه اول که آورده شده (( ما جاءک من العلم )) مشخص است که علم را میآورند و هدیه میکنند این زمانی است که استحقاق دریافت علم بوجود آمده باشد آنگاه علم را میاورند و بعد از ارائه این علم هیچ چیز پذیرفته نمی شود چون ماهیت این علم اتمام حجتی است بزرگ که دیگر با وجود علم تبعیت از جهل را خداوند به (( ستم )) یاد کرده است .

 

پیامبر که از مقاومت اهل کتاب بسیار ناراحت بودند و همواره کوشش مینمودند برای فهم آنان و تلاش می کردند از جهل و هوای نفس پیروی نکنند که خداوند با قاطعیت به پیامبر می فرمایید که آنها قبله تو را نخواهند پذیرفت و با هر دلیلی با وجود اینکه پیامبر هستی از این جهل آنها متقاعد نتوانی کرد (( جهل و هوای نفس اینگونه چشم دل و سر انسان را میبندد)) بطوری که خود پیامبر هم قادر به اصلاح نبوده و خداوند می فرمایند خودت را خسته نکن چون (( روح حق طلبی در آنها مرده است )) در واقع خداوند با همه مهربانیش آنان را سرزنش  می کند و ((لجاجت و عناد که از مشخصه هایبارز این جهل و پیروی از هوای نفس است)) را می فهماند که اگر از پذیرفتن دعوت پیامبر عناد ورزند نه از باب این است که حق برایشان روشن نیست زیرا می دانند که دعوت حضرت حق است بلکه از این صورت انجام می گیرد که عناد و لجبازی دارند که این دو صفت هیچ منطقی را نمی پذیرد و فتنه ها و اعتراضات از با لجبازی و سر کشی است واز طرفی هم (( خود نیز خودشان را قبول ندارند )) ئ بر این اساس است که از همدیگر پیروی نمی کنند فقط میمانند در پیروی از هوای نفس خویش که آن هم کاملا مشخص است که در پیروی ازهوای نفس چه اتفاقی خواهد افتاد و در پایان به پیامبر میفرماید تو نیز هرگز تسلیم خواسته آنان نشو علم را به تو داده ایم و دانستن و پیروی از رفتار و گفتار اهل کتاب قابل بخشش نیست و از ستمکاران خواهی بود (( مشخصه بارز ستم سیاهی ، جور و آزار )) است .

این تاریکی تا عمق وجود هر انسانی پیش میرود تا جایی که هیچ نقطه روشنی در ذهن و روح کسی باقی نمی گذارد و حکم خداوند در مورد چنین افرادی واقعا چه می تواند باشد ؟؟.

 

هشداری که خداوند به پیامبر اکرم می دهند قابل تعمق است

 

اول اینکه در قوانین جاری خداوندی هیچ فرقی و تبعیضی بین پیامبر و سایر انسانها نیست و همه در برابر قانون خدا یکسانند ( شعاری که همواره داده شده ولی هیچگاه به آن عمل نگردید) .

دوم اینکه وقتی خداوند با پیامبر خویش این چنین به گفتگو می پردازد حساب سایرین مشخص است که چیست در محکمه عدل خدا هیچ فرقی بین انسانها واقعا نیست و این ایده الیستی به موضوع نگاه کردن نیست بلکه وعده خداوند است که محقق خواهد شد .

سوم اینکه به دشمنان دین بفهماند که رسول خدا هم حرف خود را نمیزند بلکه آنچه میگوید حرف خداست و تخطی از آن نیز برای ایشان مجاز نیست .

 

جهل و نادانی ویژگیهایی هستند که به انسانهای جاهل داده شده و در این جهل میدانند که این دعوت از جانب خداست ولی تمرد می کنند برای همین است که مستحق چنین جهل و نادانیی می شوند که پاداشش جز گمراهی محض چیز دیگری نیست  لذا اگر چنین کمراهیی را خداوند برای کسی بخواهد رها شدن  از این منجلاب جز با رحمت واسعه خداوندی راه دیگری  را نمیشود تصور کرد.

 

      مشخصه های بارز پیروی از جهل در مقابل علم الهی عبارتند از:

 

1- بسته بودن چشم دل و سر انسان

2- روح حق طلبی در اینگونه افراد کاملا مرده است

3- لجاجت و عناد از مشخصه های بارز آن است

4- قبول نداشتن خویش

5- عمق جان چنین افرادی تاریک و سیاه است

6- با توجه به دانستن حقایق عناد ورزیدن

 

 

                             



مرزلن ::: جمعه 85/11/6::: ساعت 8:15 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ