سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ثمره حکمت، رستگاری است . [امام علی علیه السلام]
سرچشمه
                                   به نام خدا
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْماً (114) طه
علم = چیره شدن در نبرد ؛ حد فاصل میان دو زمین کوه یا کوه دراز ؛ نشان ؛ پرچم و در نهایت دانستن حقیقت و چیزی را درک کردن
واژه علم ازآن دسته واژههایی است که بسیار می توان در مورد آن بحث نمود . اینکه خداوند اولین آیاتی را که به حضرت رسول وحی می نمایند این است که بخوان به نام پروردگارت بخوان و خداوند سخن خود را با خواندن آغاز می نماید گویی سرچشمه خلقت خواندن و یاد گرفتن و علم آموزی است و این خواندن تنها با حضور خود اوست که معنا می یابد علم حقیقی نور است و براساس حدیث نبوی من عرف نفسه فقد عرف ربه ؛ علم نفس کلید همه علمها است و اما یکی از اولین تقسیم بندی های علم در معارف اسلامی تقسیم علم به علم حصولی و حضوری است
علم حضوری علم مجردات به ذات خود است، مثل علم نفس به ذات خویش که در این حضور هیچ گونه واسطه ای قابل تصور نیست، زیرا هرگونه واسطه ای که فرض شود با حضور خویش برای نفس بیگانه است. به همین دلیل نه می توان آن را بدیهی خواند و نه کسبی. صدق و کذب و شک و تردید نیز در آن جای ندارد; عرفا علم حضوری را مقرون با کشف و شهود عرفانی   می دانند .ملاصدرا معتقد است که علم حصولی نیز سرانجام به علم حضوری بازمی گردد.و معتقد است اگر علم حضوری وجود نداشته باشد، علم حصولی نیز به هیچ وجه اعتبار نخواهد داشت. حصول تابع حضور است
علم حصولی، اعتباری عقلی است که عقل ناگزیر از آن است و ماخوذ ازعلم حضوری است علم حصولی باید ادراک با مدرک مطابقت داشته باشد هر جا که معلوم انسان ماهیت باشد، علم وی علم حصولی محسوب می شود
در پایان باید گفت حقیقت علم همانند حقیقت هستی چیزی جز نور و حضور نمی باشد وعلم چیزی جزحضوروجود بدون پرده نیست و بدون معرفت نفس و حضور خویش برای خویش به هیچوجه از نورعلم و حضور سخن نمی توان گفت. وکسی دارای ایمان حقیقی است که به مقام نورروح رسیده باشد. مومن حقیقی آن کسی است که عارف به خداست و این نوری است که خدای تعالی ازخود بردل مومن می افکند که بدان نورهمه چیز را درک می کند


مرزلن ::: شنبه 85/8/27::: ساعت 5:52 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ