با شما موافقم صبر آگاهانه بهترين و اصيل ترين وزيبا ترين اسلحه مقابله با ظلم است اما کافي نيست ، پبنظر من شناخت ظلم و ظالم مهمتره و ارزش قائل شدن براي ما مسلمانيم در دين ما دستور داده شده نه ظلم کنيم ونه اجازه بديم به ما ظلم بشه .،اما چيزي که اصل موضوع است شناخت ظلم و تشخيص ظالم است اينکه ما هر خواسته بر آورده نشده خودمان را حکمت خداوند ميدانيم بخاطر اعتقاد ي است که ما به عدالت ذاتي خداو ند داريم واينکه چقدر خود ما توکل داريم وچقدر از خداوند در کارها مدد مي گيريم وکساني هم هستند که با کوچکترين ناراحتي کفر ميکنند اينا چون واقعا درکي از عدالت خداوند ندارند نمي تونن قدرت تشخيص ندارند وبه پوچي ميرسن،اما خارج از روابط خالق و مخلوق که قياس جداي از روابط بشري دارد در روابط اجتماعي اينکه ما قدرت تشخيص ظلم را داشته باشيم نياز به سلامت روح و نداشتن عقده هاي سر کوب شده در وجود خود واقعي ما دارد اگرما در حال گول زدن خودمون وديگران براي ارضاي حس دروني خود به رفتاري خلاف واقعيت و جودي براي پوشاندن لباس ظاهر تقوا بر وجود خود اقدام کرده باشيم!!!!!!!!! آيا اين ظلم دروني نياز به صبر و دامن زدن دارد ؟اينکه من با شناخت از خود واقعي سعي در نشان دادن چهر ه اي ديگر از خود به ديگران باشم ظلمي در حق خودو ديگران نيست ؟آيا اين ظلم نياز به صبر دارد؟بله گاهي بايد مهاجرت کرد و رفت و ظالم را با ظلمي که خود به آن آگاه نيست تنها گذاشت ....هر چند اين رها کردن خود ظلمي ديگر بر ظالم است چرا که او رو با جهالتش تنها گذاشته اي و حس منيت او را تقويت.....اما خارج کردن خود از چرخه ظلم ظالم بها دادن به وجود خود وصبري شيرين خواهد بود واين به معناي قبول ظلم نيست بلکه منتظر بودن براي قضاوتي است که دير يا زود در سفر آخرت در محکمه اي عادل قضاوت خواهد شد اين جاست که حق الناس خود را نشان ميدهد....وهيچ جايي براي جبران ظلم نيست....
صبر گاهي بسيار زيباست..صبر بر از دست دادن عضوي براي رضاي خدا مثل جانبازان ،صبر بر فراق مثل اسرا،صبر بر درد ورنج مثل شهداي زنده ،صبر بر از دست دادن عزيزان بخاطر رضاي خدا،اين صبر زيباست وخداوند اين صابران رو دوست دارد... هر چند همه افراد تا آخر نمي توانند اين نعمت خدا دادي رو حفظ کنند و در نيمه راه ، راه اصلي را گم ميکنند و به مجاز ميرسند .....اما آنجا که خداوند صابران رو دوست دارد ،صبري چون عيوب را مي طلبد ....پس اگر کسي تا آخر راه رو گم نکرد صبور بوده وشايسته که مورد محبت حضرت حق قرار گيرد وخدا او را دوست داشته باشد....
و راه گم کردن ظلمي در حق خود....
صبري زيباست که شما منتظر باشي و در عين حال همه تلاشت رو براي فراهم کردن شرايط رسيدن محبوب انجام بدي .....کشاورزي که زير آفتاب داغ تابستان گرما رو تحمل ميکنه اين تحمل گرما براش معني ظلم نداره چون اون ميدونه ثمره اين تحمل و صبر براي خودش و ديگران شادي آوره..در حاليکه براي فردي که در ناز و نعمت زندگي کرده حتي رفتن در طبيعت و کمي گرما تحمل ناپذيره و ظلم پس شناخت ، درک و شعور تعيين کننده زاويه ديد ودر نتيجه برخورد و....ببخشيد کلام من ناقص بود من خواننده وبلاگ شما نيستم و شايد ضرورت کلام وتقدير مرا وارد اين بحث شما کرد موفق باشيد يه تذکرهم ميدم روان بنويسيد از دل بنويسيد تا بر دل بنشيند چرا که اگر ما قصد استفاده از کلام خداوند رو داريم اين کلام بايد در زندگي عملي ما موثر باشه (ساده روان شما احاديث ائمه رو بخونيد انگار دارن با ما حرف ميزنن روان وکار بردي ) وگرنه ما همون کتابهاي نفيس و زرکوبي هستيم که در کتابخانه اي شيک نگهداري ميشه تا چشم ببينده رو بگيره و نشونه سواد ظاهري باشه شرمنده موفق باشيد