• وبلاگ : سرچشمه
  • يادداشت : عدل و تعدد زوجين
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بنده خدا 
    البته فراموش نکنيد که همسري به عقد دائم اين شرط را دارد ولي عقد موقت و در گذشته کنيز به هيچ عنوان اين شرط را ندارد
    يعني به عقد موقت مي توان هزار همسر برگزيد حتي اگر عدالتي در کار نباشد و يا کنيز هم يه همين منوال
    + رحيم 

    با سلام و ادب

    سئوال :: چرا با توجه به توجه ويژه به زن ديه او نصف مرد مي باشد .

    پاسخ :

    1- نفقه زن همواره بعهده مرد است و در هيچ شرايط از گردن او ساقط نميشود و به تعبير ديگر مرد را حامي و پشتيبان اين گوهر هستي قرار داده است .

    2- در بحث ديه نيمه بودن ميزان ديه مگر به عدالت در جامعه بر مي گردد ؟؟؟ بسياري از تناسبات اجتماعي هست كه چيزي به اندازه نيمه چيزي ارزشمنده مثل طلا و نقره اما هيچكدوم با ديگري سنجش نمي شود و ارزش هر چيزي به خودش هست و اين ارزش ملاك براي اجراي عدالت نيست و ميزانهاي عدالت و اجراي آن را كم و بيش در پستهاي قبلي نام برديم

    3-از نظر تمكن مالي زن به در آمدهاي مرد براي گذران زندگي مشترك خود وابسته است زيرا ارث را از مرد بيشتر از زن مي برند چون ارث براي مردان شامل تمام طبقات ارث مي گردد

    4- از نظر اخلاقي آنجايي كه پيامبر ميفرماييند بهشت زير پاي مادران است اينجا چرا زن را ثروتمند ترين انسان روي زمين نام نمي برند ؟؟؟ و فقط در مباحث مالي از آن اسم برده مي شود ؟؟ آيا اين نوع رفتار عدالت است ؟؟ در صورتي كه براي اختصاص چنين سهميه اي در روايات چيزي براي مرد مشاهده نشده است و در مباحث اخلاقي همواره زنان پاكدامن پيش قراول اين غافله بشريت هستند و تربيت كه اصلي ترين صفت خداوندي است نيز بعهده مادران و زنان جامعه نهاده شده است .

    + رحيم 

    با سلام

    آنچه كه از بررسي ايات ذكذ شده در پست بر مياد در مورد تعدد زوجات تساوي حقوق زن و مرد نيست و نبوده بلكه بيشتر راه حل منطقي فساد در جامعه را موردنظر داشته مخصوصا زنان بي سر پرست كمي توضيح در مورد سر پرست بد نيست تا متوجه باشيم كه باز هم تفاوتي در كار نيست بلكه نشون دادن عين عدالت است تو زندگي زناشويي در امر ازدواج چون هر دو طرف قرار داد به يكسان متنفع هستند سر پرستي يه خانواده به نسبت مساوي بين زن و مرد تقسيم ميشه فقط ميماند زماني كه زني نيمي از سر پرستي خود را از دست داده باشه اگر مردي اين وظيفه را بعهده بخواهد بگيرد در واقع با توجه به سر پرستي زن ديگري بايد تقبل وظيفه براي نيمه از دست رفته زن ديگري را داشته باشد كه اين امر بسيار سخت و ال حدودي غير ممكن هست و بر اين اساس هست كه قرآن ميفرمايد نميتوانيد پس به همان يك زن بسنده كنيد تا (( دچار ستم )) نشويد .

    حفظ ارزشهاي خانواده فقط در سايه سار موجوديت زن تحقق پيدا ميكند و يا به تعبير ديگر ((( معمار ئ ناظم جهان هستي با موجوديت زن محقق ميشود و به نوعي نظامت هستي با زن مي باشد )))) اين چنين موجوديتي بايد مصون از هر نوع اتهام و تهمتي باقي بماند .

    ما راه قرآن را پاكيزه ترين راه ميدانيم كه مي تواند حرمت زن را بعد از اين همه آزمون و خطا قوانيني اجتماعي موجود در جهان حفظ نمايد و در هيچ يك از اين قوانين حرمت زن مصون از تهديد وتعدي نبوده است و در واقع آنچه كه حرمت اين ناظم جهان هستي را محفوظ نگاه ميدارد همانا خود خداوند است .

    با توجه به اطاله كلام بحث ديه زن را مطرح ميكنيم و در حد توان پاسخ خواهيم گفت انشالله