سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون نیکوکارى بر زمانه و مردم آن غالب آید و کسى به دیگرى گمان بد برد ، که از او فضیحتى آشکار نشده ، ستم کرده است . و اگر بدکارى بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسى به دیگرى گمان نیک برد خود را فریفته است . [نهج البلاغه]
سرچشمه

بسم الله الرحمن الرحیم

 قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِینَ یخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمَا ادْخُلُوا عَلَیهِمُ الْبَاب فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَلِبُونَ وَ عَلى اللَّهِ فَتَوَکلُوا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ(23)

دو نفر از میان جمعیتى که ترس خدا در دل داشتند و خدا به آن دو موهبتى کرده(نعمت داده) ، روى به مردم کرده و گفتند: از مرز این سرزمین داخل شوید، و مطمئن باشید که همینکه از مرز گذشتید شما غالب خواهید شد، و اگر براستى ایمان دارید توکل و تکیه به خدا کنید (23) مائده

یخافون (خوف ، خاف): ترس و احساس نا امنی

أنعَمََ : نعمت ، برتری ، ثروت ، افزودن نیکی و احسان بر کسی -  در جایی دیگر به معنی بدرقه ، پابرهنه ، نرمی کردن

غَلَبة : چیره ، پیروز

ایمان : عقیده داشتن ، گرویدن ، نقیض کفر ، جمع یمین به معنی قوه و برکت و به معنی قسم و سوگند ، منزلت

و در نهایت : ملکه ای که تمام زیبایی ها از صفات حسنه و فضائل گرفته تا اساسی ترین ارکان دین را در خود جای داده و در وجود هر شخص به اندازه بضاعت روحش جلوه گری میکند و توکل فقط در بطن روحی که ملکه ایمان در آن فرمانروایی میکند رشد میکند و فقط و فقط اگرشخص با توکل آگاهانه به حق به سوی کمال در حرکت باشد وجود تشنه اش را هر چه بیشتر با نیکی های پر مهابتِ ایمان نشان سیراب میکند تا  روح و قلبش قطره ای از دریای عشق الهی را بنوشد ....

 شرط توکل ایمان است

 اما کدام مرتبه از ایمان شناختی و عملی موجب می شود که انسان به مقام توکل برسد؟
جواب: وقتی که جایگاه واقعی خداوند را بشناسد بپذیرد و درک کند ؛ وقتی که به ضعف و ناتوانی خود قلباً معترف باشد( جایگاه واقعی خودش را بشناسد ) ؛ وقتی که برتری علم و قدرت وعزّت خداوند ملکه باور و اندیشه اش شود ؛ و سرانجام وقتی که تمام شناخت و باورش را در سکنات و اخلاقیاتش در مرحله عمل به ظهور برساند (زیباترین مرتبه ایمان اینست که مومن در مقابل حاکمیت ، حقانیت راه و هدف خداوندی ، حکمت خداوندی ، مالکیت خدا ، مشیت او و باور تقدیر امور به دست خدا ، عزت وکفایت خداوند سر تعظیم و تسلیم محض فرود می آورد )

 مخلص کلام اینکه :  متوکل آگاهانه از اسباب طبیعی که خداوند خلق کرده یاری می جوید ، به خداوند متوسل ومتوکل میشود ، با واگذاری مسئله به او ، و راضی بودن به هر چه مصلحت اوست تسلیم محض خواست و اراده الهی میشود ...   

 توکل نیز همچون ایمان فقط به ذات پاک او اختصاص دارد و هر گونه اعتماد ، اعتقاد و اتکاء به غیر او یعنی حلق آویز کردن خودمان با طناب کفر و شرک ...

 فراموش نکنیم نخست باید عقیده و روح ما صاف باشد و این است حقیقت ایمان و به همین دلیل توکل خاص قلوب با ایمان است

 ثمره استمداد از روح توکل در سایه ایمان : ترس از خدا و لاغیر ، سکینه روحی ، نهراسیدن از حجم مشکلات وانبوه موانع ، تعقل و دور اندیشی بجا و هوشمندانه ، بروز روح شجاعت و شهامت و استقامت و سرانجام تکیه آگاهانه برکسی که تنها و بهترین پناه محکم و پایدارماست ( و اگر براستى ایمان دارید توکل و تکیه به خدا کنید)

 متوکل با عقل رهیده از آفات ، مصمم و با اراده ، سربلند و در عین حال متواضع ، قدرتمند و با گامهای بلند ِ تلاش و همّت و در عین حال متکی به قدرت و حکمت واراده خداوند  و با اعتماد و اتکاء به حق ، در صحنه حساس و سرنوشت ساز زندگی به سوی کمال در حرکت است

 متوکل واقعی لباس روحش تقواست ، قلب و زبانش منزلگاه اذکار شاکرانه ، نیّت و نگاهش خالصانه ، او نه اهل گلایه و پرسش های شکوه گونه است و نه اهل درد و دل با خلق و چقدر زیباست که : سیرتش جایگاه رضاست(که چراغ توحید در آن فروزان وصلابت عشق الهی در آن حکم فرماست)

 باور اینکه هر‌گاه خداوند (برای آزمایش یا کیفر گناه) زیانی به تو رساند هیچ‌کس جز او آن را بر طرف نمیکند و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ‌کس نمی‌تواند مانع فضل و بخشش او شود باور و ایمان به گوشه ای از این واقعیتها انسان را به حقیقت توکل نزدیک و نزدیک تر میکند و به ایمانمان قوت میبخشد

 بی نیازی و عزّت عطیه گرانبهای توکل به خداست ، طبق فرمایش بزرگواری این ذره ای از صفت بی نیازی خداوند است که چون از روح خود در ما دمیده در وجود بندگان شایسته اش جلوه میکند و فقط در سایه ایمان میشود به چنین مقام و منزلتی نزد خداوند رسید

 توجه کنیم :

ایمان ، رزق و روزی مادی و معنوی ما را تامین میکند وهدیه گرانبهای این موهبت الهی با تکیه بر مسند توکل ، هدایت به صراط مستقیم ودر نهایت رسیدن به سر منزل ثواب کامل حق و دارالسلام است

  جز توکل بر خدا سرمایه ای در کار نیست          هر که را باشد توکل کار او دشوار نیست

 التماس دعا

 

 



مرزلن ::: سه شنبه 87/6/19::: ساعت 8:42 عصر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

آیه 11 سوره مائده

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن یَبْسُطُواْ إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 11

 

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! نعمتى را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید؛ آن زمان که جمعى [از دشمنان‏]، قصد داشتند دست به سوى شما دراز کنند [و شما را از میان بردارند]، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت‏! از خدا بپرهیزید! و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند!  11  

واژگان :

ذکر : خدا را به پاکی یاد کردن و نیایش نمودن ، آن چیز را به خاطر سپرد و حفظ کرد ، سخنی را به فلانی گفت ، در آن کار بزرگ دانا شد ، اسم خدا را به زبان آورد ، حق فلانی را ضایع نکرد و حفظ نمود ، از مردم بد گویی کرد و غیبت ، از فلان زن خواستگاری کرد

نعمت :  روزی ، مال ، حالت خوشی ، دست نرم

بسط : آن چیز را گسترانید و شاد کرد ، دست خود را دراز کرد ، دست خود را از خرج گشوده کرد ، او را در حمایت خود آورد

کفّ : کف دست ، دست و انگشتان آن ، گیاه خرفه ، نعمت

تقوی :  پرهیز کاری ، ترسنده از خدا ، عابد گوشه گیر و پرهیز کننده از گناه

 

درسی را که در آیه بر ما متذکر میشود باید با حوصله و بدور از تعجیل به آنها اندیشید ، آیه چون با انسا نهای با ایمان آغاز می شود لذا به جاست که به انسان متوکل ختم شود ، زیبایی آیه در این است که انسان با ایمان را مورد خطاب قرار می دهد و از اینکه در پستهای قبلی نوشتیم که توکل از ارکان ایمان است در این مقوله به خوبی مشهود است ، پس یاد خدا باید آغاز گر همه کارها باشد تا انسان را به توکل برساند ، این نعمت یادآوری خدا با دست همراهی پروردگار توام است که خود این امر از امداد های غیبی خداست در مقابل فوج عظیمی از انسانهاست که فراوانی آین آدمها انسان را به هراس می اندازد و از آن به ( بسط ید ) یاد آوری می کند .

و این یاد آوری متضمن عناوینی است که هراس را از آن در فوجی که نام بردیم به یاد می آورد مانند بد گویی ، غیبت ، احتمال ضایع کردن حق دیگران ، بی خبری و نادانی ، ضرر و زیان .

انسانی که با بال توکل و اتکال به خداوند برای سیر انسانیت به پیش می رود هرگز دچار غرور نمی گردد و همه توانایی را در خدا جستجو کرده و حضور و یاد خدا را در زندگی خویش جاری می نماید ، چنین انسانی به وجود موجودی (( علیم و امین )) متکی می گردد ، و دانایی در انسان از توکل به خداوند ایجاد می گردد و قدرت نیز همین وضعیت را دارد .

انسان متوکل انسانی ( علیم ، قادر و امین ) می باشد و این محبوبیت ( در قلوب ) را از راه توکل بدست می آورد

 

به ترجمه آیه نگاه کنید چنین می نویسیم :

 

ای اهل ایمان یاد آرید نعمت خدا را و توکل کنید  ، از این نوشتار در می یابیم که ایمان ارتباط نزدیک با توکل دارد و این دو برای هم همنشینی زیبایی ایجاد کرده اند ، و به همین ترتیب می توان تمام جمله های آیه را به انتهای آیه مربوط کرد و روابط آنرا بدست آورد .

تاثیرات توکل در مسائل شرعی و فرایض دینی بر هیچکس پوشیده نیست و هم چنین انسان متوکل در تکوین ، همه هستی را از آن خدا می داند و اسباب و تاثیرات را مستقل از ذات خدا نمیداند و همیشه اعتماد به خدا را سر لوحه کارهای خود قرار میدهد

در توکل می توان دست بت پرستان و انسانهای کافر و خطر ناک را که مسائل غیر وتقع را  موزیانه و منافقانه در قلب و روح و جان خویش می پروارانند و آنرا در جوامع بشری برای همه مردمی که با آنها در تماس هستند به ارمغان می اورند کوتاه نمود .

در توکل شکر گزاری هدیه ای است برای انسان در مقابله با این کافران برای تسلط یافتن بر آنان در توکل با اتکاء و اتکال به منبع قدرت هراسی را که در آیات مختلف از کافران در دل ایجاد می شود را می توان به سهولت از بین برد .

در توکل هم چنین میشود از تنهایی که باز درآیات از آن یاد شده است و خود این تنهایی باعث نوعی ترس و هراس دروجود انسان می شود را از بین برد و از این ترس با سربلندی بیرون آمد .

هم چنین توکل باعث اعتماد به نفس هر انسانی می گردد و این امر باعث یافتن توانمندیهای خود گردیده و استعداد های هر شخصی متجلی و شکوفا شده و کمک بزرگی بر شناخت خویش و باورها و توانمندی های خود شده و با استفاده کردن از این نا شناخته های درونی و استعداد های بالقوه انسانی متوکل را به ظهور می رساند .

  

 



مرزلن ::: سه شنبه 87/6/12::: ساعت 1:2 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم


سوره نساء - آیه 109

ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا فَمَنْ یُجادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَمْ مَنْ یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَکِیلاً 109   

آرى، شما همانا هستید که در زندگى این جهان، از آنان دفاع کردید! اما کیست که در برابر خداوند، در روز رستاخیز از آنها دفاع کند؟! یا چه کسى است که وکیل و حامى آنها باشد؟  (109)

واژگان:

جدل: خصومت ، اسم است جِدال را. مناقشه ، مناظره

ححیاه:عمر. زیست. زندگى. مقابل ممات

دنیا: مؤنث ادنى ، اگر اصل آن را «دنائت» بگیریم ، به معنى پست تر ، واگر «دنو » بدانیم ، به معنى نزدیکتر است

قیامه : مصدر قام، تاء آن تاء وحدت، به معنى بپا خاستن.

یوم القیامه:  روز قیامت،  روزى که مردگان از قبر برخیزند.

وکیل: نگاهبان . جانشین . کارساز و مدبر . از اسماء الحسنى و از نامهاى خداوند متعال است به معنى متصدى سامان بخشیدن به امور بندگان و یا به معنى ملجأ و پناهگاه است .

کفى‏: کافى است.

بر فرض که شما در دنیا از گناهکاری طرفدارى کردید و او را تبرئه کردید و گناهی را به گردن دیگری انداختید،(حتی با مدرک و شواهد محکم ظاهری و محکمه پسند!!!) اما فرداى قیامت که یوم تبلی السرائر است کیست آنها را تبرئه کند و طرفدارى نماید آیا کسى هست که کفایت کند آنها را و وکالت نماید براى آنها ؟

البته نیست و نخواهد بود و عمل هر کسى بر روی دوش خود او است...

حتی اگر گناهکاران تبرئه شوند و رسوا نگردند و خیانت آنها کشف نشود، در نظر مسلمانان که مأمور به ظاهر هستند، مثل حکم به اسلام منافق یا به عدالت فاسق، همین چهار روز دنیاست ..
اما در قیامت، در محکمه عدل الهى که خداوند مطلع بر باطن همه هست، حتی باطن افراد هم نشان داده میشود و تمام اهل محشر مشاهده میکنند... "یوم تبلى السرائر" کسى نیست که در آن محکمه برای آنان مجادله و از آنها دفاع کند و آنها را تبرئه نماید! و همچنین کسى نیست که عهده دار آنها شود و آنها را از عذاب خیانت نجات دهد ...

این آیه تنبیه افراد متقلب و حیله باز و مکار است که هر نوع تقلبى و مکر و حیله ای که داشته باشند در نهایت فائده در همین عالم دنیا برایشان کارساز است! و تمام اینها فرداى قیامت رسوا خواهند شد مگر اینکه توبه کنند و حقوق ذوى الحقوق را رد کنند و خداوند ستار العیوب عیوب آنها را مخفى میفرماید..


سوره نساء -  آیه 132

وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ وَکِیلاً  132

براى خداست آنچه در آسمانها و زمین است و کافى است که خداوند، حافظ و نگاهبان آنها باشد. (132)

در آیه  132 سوره نساء خداوند برای توجه دادن انسان به خالق هستی میفرماید: هر چه هست از خدا و ملک او است، و چگونه  تصور مى‏شود که کسى نیازمند باشد به چیزی که مال او و مخصوص او و از هر جهت در تحت اختیار او است؟؟؟

و از لوازم ایمان و تصدیق به صفات پروردگار توکل است به این که اهل ایمان درباره تدبیر امور زندگى خود به پروردگار اعتماد داشته و به وى واگذار نمایند و او را وکیل و زمامدار مصالح خود بدانند و احتیاجات خودشان را از او درخواست نمایند و هرگز حاجتى را از غیر او نخواهند.


و این نیرو از لوازم خداشناسى و داراى تاثیر طبیعی است از نظر اینکه تصمیم شخص توام با سعى و کوشش گردد و بر حسب نظم جهان خواسته خود را طریق اسباب به دست آورد و مانع آنرا برطرف کند و براى رسیدن به مقاصد شخصى و یا عمومى که به وسایل طبیعی اقدام مینماید نیروى حیات و تاثیر هر یک از علل را در معلولها از پروردگار بداند.

یعنى اعتقاد و ایمان به این که تدبیر امور بر محور اراده و مشیت خداوند است و هیچ یک از موجودات به طور مستقل موثر نخواهند بود بلکه تأثیر آنها ظهورى از مشیت پروردگار است.و نیز داراى تاثیر روانى است به لحاظ اینکه تصمیم و کوشش خود را پرتوى از خواست پروردگار بداند و به پشتوانى او خود را براى رسیدن بمقاصد مجهز کند و چنانچه نیروى توکل در انسان استقرار یابد خواسته او که ظهورى از مشیت و تدبیر پروردگار درباره امور او است به طور حتم تحقق خواهد یافت و بر حسب آیه " وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ "( سوره طلاق – آیه 3 ) وعده فرموده که هر که تدبیر و زمام امور خود را به خداوند واگذار کند مصالح او را تأمین خواهد فرمود.
پس بهترین تدبیرها در دست اوست و بزرگترین قدرتهای دنیوی هم توانایی ذره ای مقابله با حکم او را ندارند، پس از او بخواهیم و بر او توکل کنیم که تنها خالق ماست و مخلوق را به واسطه قرآن و پیامبر رحمت(ص) و عترت او ، به سوی نیکی ها و بهترین فرجام رهنمون ساخته است و بهترین پناهگاه و نگاهدار ماست...


در نهایت از همه دوستان خوبم به علت خلف وعده عذرخواهی میکنم...



مرزلن ::: جمعه 87/6/8::: ساعت 1:26 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ